جستجو در مقالات منتشر شده


۹ نتیجه برای امیری

اکرم رضائیان، مسعود ایروانی، محمدرضا امیری، صدیقه ریحانی،
دوره ۱، شماره ۱ - ( پاییز ۸۷ ۱۳۸۷ )
چکیده

مقدمه: هدف از مطالعه حاضر تعیین شایعترین یافته های بالینی و آزمایشگاهی در بیماران مبتلا به لشمانیوز بستری در بخش اطفال بیمارستان امام رضا (ع) بجنورد می باشد تا با در نظر گرفتن این یافته ها، تصمیم گیری در مورد تشخیص های افتراقی با وضوح بیشتری صورت گرفته و بتوان هزینه های مربوط به تاخیر در تشخیص ، درمان و طول مدت بستری را کاهش داد.
روش کار: این مطالعه از نوع توصیفی –مقطعی است که به صورت گذشته نگر پرونده ۳۰ کودک که طی سالهای ۱۳۷۹تا ۱۳۸۶ با تشخیص لشمانیوز احشایی در بخش اطفال بیمارستان امام رضا (ع) بستری شده بودند استخراج گردید و شایعترین تظاهرات بالینی ، یافته های آزمایشگاهی و نحوه پاسخ به درمان بررسی شد. تجزیه وتحلیل اطلاعات با استفاده از نرم افزار SPSSانجام شد و برای ارائه نتایج از آمار توصیفی ساده استفاده گردید.
نتایج: کاهش وزن ، ضعف و بی حالی ، تب، هپاتو اسپلنومگالی و علایم عفونت های تنفسی (سرفه ، تاکی ، پنه ، تب) شایعترین تظاهرات بالینی و کاهش همو گلوبین و هماتوکریت ، کاهش شمارش گلبول های قرمز ، کاهش شمارش پلاکت ، لنفوسیتوز ، لکوپنی ، افزایش ESR وCRP شایعتری یافته های آزمایشگاهی بیماری بودند.
بحث و نتیجه گیری: یافته هایی چون لنفوسیتوز ESR، CRPمثبت، رتیکو لو سیتوز ،و زندگی در روستاها یا حاشیه شهرها را می توان در برتری لشمانیوز بر سایر تشخیص های افتراقی به کار برد. با وجود درمان میزان مرگ و میر این بیماری بیش از میزان گزارش شده از سایر نقاط کشور می باشد که این نکته می تواند برای مسئولین بهداشتی حائز اهمیت باشد.
 
محمد اسماعیل مطلق، سیدداود نصرالله پور شیروانی، حسن اشرفیان امیری، محمدجواد کبیر، علی شبستانی منفرد، آذین نحوی جوی، سیمین موعودی،
دوره ۲، شماره ۲ - ( تابستان ۸۹وپاییز۸۹ ۱۳۸۹ )
چکیده

چکیده زمینه و هدف: طرح ملی بیمه روستایی و پزشک خانواده بر اساس ماده ۹۱ قانون برنامه چهارم توسعه از ابتدای سال ۸۴ در مناطق روستایی و شهرهای کمتر از ۲۰۰۰۰ نفر جمعیت اجرا شده است. این مطالعه به منظور بررسی سطح آشنایی بیمه شدگان بیمه روستایی از تسهیلات، ضوابط و شرایط بهره مندی از دفترچه بیمه روستایی در طرح پزشک خانواده دانشگاه های علوم پزشکی استا نهای شمالی ایران انجام گرفته است. روش کار: این مطالعه توصیفی – تحلیلی به صورت مقطعی در نیمسال دوم ۱۳۸۷ انجام گرفت. محیط پژوهش مناطق روستایی و شهرهای کمتر از ۲۰۰۰۰ نفر تحت پوشش دانشگاه های علوم پزشکی گلستان، مازندران، بابل و گیلان بوده است. داده ها با استفاده از پرسشنامه خود ساخته و به روش مصاحبه جمع آوری و با آزمون های kendall و chi-square در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: از بین ۱۰۸۱ نفر بیمه شدگان بیمه روستایی مورد مطالعه، ۳۳ نفر ( ۳%) دارای سطح آشنایی خوب، ۴۱۶ نفر ( ۵/ ۳۸ %) دارای سطح آشنایی متوسط و ۶۳۲ نفر ( ۵/ ۵۸ %) دارای سطح آشنایی ضعیف بودند. بین جنس، سن و سطح تحصیلات با سطح آشنایی رابطه معنی دار وجود داشت. بین تاهل، محل سکونت، شغل و دانشگاه علوم پزشکی مورد مطالعه با سطح آشنایی رابطه معنی دار آماری وجود نداشت. نتیجه گیری: بطور کلی شناخت بیمه شدگان بیمه روستایی از تسهیلات، ضوابط و شرایط بهره مندی از دفترچه بیمه روستایی در طرح پزشک خانواده پایین بوده و نیاز مبرم به اجرای برنامه های آموزشی وجود دارد.


داوود طالبیان، شکوفه رادفر، محمد غلامی فشارکی، زهره آقامیری، مهدی حبیبی، سمیه سادات انوری، زهرا جابری، زینب حسنی نسب، معصومه محمدیان،
دوره ۳، شماره ۴ - ( زمستان ۹۰ ۱۳۹۰ )
چکیده

چکیده زمینه و هدف : بخش NICU یکی از بخش های مهم در یک بیمارستان می‌باشد از این رو در این مطالعه به بررسی رابطه نوع زایمان و شرایط استفاده شده با ضریب هوشی کودکان نارس بستری شده در این بخش پرداختیم. مواد و روش کار: این مطالعه بر روی ۱۰۲ نفر از کودکان نارس متولد شده در بیمارستان فوق تخصصی نجمیه که طی سالهای ۸۳ تا ۸۵ به دنیا آمده بودند انجام پذیرفت. ابزار اندازه گیری این مطالعه عبارت بود از مقیاس هوش وکسلر کودکان و پرسشنامه ای حاوی فرم مشخصات دموگرافیک. در این مطالعه متغیرهای نوع بیهوشی، زایمان، تشنج، آپکار، اسپیراسیون مکونیوم، CPR نوزاد، RDS، کشت خون مثبت، ناهنجاریهای مادر زادی، زردی، استفاده از ونتیلاتور و سوروانتا به عنوان متغیر مستقل و میزان هوش به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شد. در این مقاله از آزمون های تی مستقل من ویتنی و آنالیز واریانس و برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS۱۶ استفاده گردید. یافته ها: نمونه ها شامل ۶۱ کودک پسر (۸/۵۹%) و ۴۱ کودک دختر (۲/۴۰%) بود. میانگین نمره هوش کلی کودکان برابر ۱۰۰ بود. در این مطالعه از بین متغیرهای موجود تنها زردی با هوش (۰۳۶/۰P=) رابطه نشان داده و سایر متغیرهای موجود در این مطالعه چنین رابطه ای را نشان ندادند. نتیجه گیری: با توجه به کمتر بودن ضریب هوشی کودکان نارس بستری شده در بخش NICU انجام اقدامات تقویتی قبل از دوره تحصیل برای این کودکان توصیه می‌گردد


نسیبه نکوهی، رجبعلی حکم آبادی، مرتضی اسماعیل زاده کواکی، حانیه امیری، شیوا مظفریان،
دوره ۵، شماره ۵ - ( ویژه نامه ۹۲ دانشجویی ۱۳۹۲ )
چکیده

چکیده زمینه و هدف: یکی از عوامل زیان آور محیط زیست انسانها، صدا است که از پدیده های غیرقابل اجتناب در محیط کار و زندگی است. در صورتی که صدا از حد استاندارد بالاتر باشد می تواند منبع بالقوه ای برای صدمات انسانی باشد. لذا هدف از این مطالعه بررسی آلودگی صوتی در کارگاه های کوچک تحت پوشش مراکز بهداشت شهر بجنورد در سال ۱۳۹۲ می باشد. مواد و روش کار: این مطالعه یک مطالعه توصیفی – تحلیلی می باشد که تعداد ۵۰ کارگاه کوچک مورد صداسنجی قرار گرفتند. کلیه اندازه گیری ها توسط دستگاه صداسنج مدل۶۲۰ CEL-انجام گرفت. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS ورژن ۱۸ و آزمون های آنالیز واریانس یک طرفه، تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج مطالعه نشان داد از تعداد ۶۵۰ ایستگاه اندازه گیری شده ۶/۲ % ایستگاه ها در ناحیه ایمن، ۶۰% ایستگاه ها در ناحیه احتیاط و ۴/۳۷% ایستگاه ها در ناحیه خطر قرار داشتند. همچنین کارگاه های سنگبری و جوشکاری دارای بیشترین تراز فشار صوت به ترتیب ۵/۹۴، ۱۳/۹۱ دسی بل بودند. همچنین مقادیر میانگین تراز فشار صوت، تراز معادل صوت و تراز موثر فشار صوت در بین کارگاه های مورد مطالعه از نظر آماری تفاوت معناداری را نشان می دهد (۰۰۱/۰>P). نتیجه گیری: حد استاندارد صدا در مشاغل ۸۵ دسی بل می باشد و بر اساس نتایج بدست آمده، میزان صدا در کارگاه های کوچک بالاتر از حد استاندارد می باشد. لذا اتخاذ تدابیر مهندسی و مدیریتی برای کاهش میزان صدا و اثرات آن بر کارگران پیشنهاد می گردد.


نیره نعیمی، حمید توکلی قوچانی، نسیبه نکوهی، رضا قربانپور، صادق کریم کشته، حانیه امیری، غلامعلی ریحانی، محمد دولتی،
دوره ۶، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۳ )
چکیده

زمینه‌ و ‌هدف: عدم مدیریت مناسب پسماندهای پزشکی مخاطرات بهداشتی، شغلی و زیست‌محیطی را به-دنبال دارد لذا هدف این پژوهش بررسی میزان کمیت و نیز نحوه مدیریت پسماندهای بیمارستانی تولیدی در بیمارستان‌های تحت‌پوشش دانشگاه علوم پزشکی خراسان شمالی در سال ۹۲ و ارائه الگوی مناسب جهت مدیریت بهینه پسماندهای مزبور می‌باشد. مواد و روش‌کار: این مطالعه‌ی توصیفی- مقطعی در ۶ بیمارستان تحت‌پوشش دانشگاه در دو فصل تابستان و پاییز ۱۳۹۲ در پایان دو روز کاری متوالی به دو شیوه جداسازی پسماندها و توزین فیزیکی آنها و چک‌لیست استاندارد سازمان حفاظت محیط‌زیست انجام گردید. تجزیه‌و‌تحلیل داده‌ها با استفاده از نرم افزارهای اکسل و SPSS۱۸ و آزمون‌های آماری میانگین و انحراف معیار صورت پذیرفت. یافته‌ها: میانگین کل پسماندهای تولیدی حدود kg/d ۱۳۶۰ برآورد گردیدند که از این میزان ۵۴/۵۶% پسماند عفونی، ۴۹/۴۱% شبه‌خانگی، ۸۲/۱% تیز‌و‌برنده و ۱۵/۰% شیمیایی است. سرانه پسماندهای کل، خانگی، عفونی، تیز‌و‌برنده و شیمیایی نیز به ترتیب ۳۱/۱ ± ۶۴/۲، ۷۴/۰ ± ۰۸۵/۱، ۶۵/۰ ± ۴۹۳/۱، ۰۲۸/۰ ± ۰۴۹/۰ و ۰۲۵/۰ ± ۰۱۰/۰ کیلوگرم به ازای هر تخت در روز می‌باشد. بر اساس چک‌لیست تکمیلی وضعیت مدیریت پسماندهای بیمارستانی مورد مطالعه ۳/۳۳% وضعیت مطلوب، ۵۰% متوسط و ۷/۱۶% نامطلوب می‌باشد. نتیجه‌گیری: طبق نتایج این مطالعه ، بیشترین زباله تولیدی از نوع عفونی است که در صورت برچسب‌گذاری و تفکیک صحیح پسماندها ، علاوه بر ارائه آمار دقیق‌تر، منجر به حجم کمتر پسماندهای عفونی و در نتیجه کاهش هزینه‌های مدیریت می گردد. نظارت دقیق‌تر در زمینه تفکیک، بسته بندی، جمع‌آوری، حمل و امحاء پسماندهای تولیدی نیز پیشنهاد می شود.


عباس نسائیان، منصور جنیدی، رقیه اسدی گندمانی، محسن امیری،
دوره ۹، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۶ )
چکیده

زمینه و هدف: ویتیلیگو یا برص نوعی اختلال دپیگمانتسیون اکتسابی است. هدف پژوهش حاضر مقایسه اختلال‏های روانی و سلامت عمومی در افراد مبتلا به ویتیلیگو با افراد عادی شهرستان کاشمر بود.
مواد و روش کار: روش پژوهش حاضر از نوع تحلیلی _ مقطعی است. جامعه‌ی پژوهش شامل کلیه مراجعه کنندگان به بیمارستان حضرت ابوالفضل و مرکز تخصصی پوست دکتر شرقی بود. تعداد مراجعه کنندگان ۸۰۸ نفر بودند که از بین آنها ۷۰ نفر مبتلا به ویتیلیگو بودند. این بیماران با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه‌ی پژوهش انتخاب شدند. همچنین تعداد ۷۰ نفر از افراد عادی نیز برای مقایسه‌ی اختلال‏های روانی و سلامت عمومی انتخاب شدند. سپس چک لیست نشانه‏های اختلال‏های روانی (SCL_۹۰) و پرسشنامه‏ی سلامت عمومی (GHQ) توسط هر دو گروه تکمیل شد.
یافته ‏ها: نتایج پژوهش نشان داد که تفاوت آماری معنی داری بین افراد با و بدون ویتیلیگو در اختلال‏های روانی وجود دارد (۰۵/۰p<)، همچنین تفاوت آماری معنی‏داری بین افراد با و بدون در سلامت عمومی وجود دارد (۰۵/۰p<). یافته‏های پژوهش همچنین نشان داد که در زیر مقیاس‏های چک لیست نشانه‏های اختلال‏های روانی تفاوت معنی داری بین افراد با و بدون ویتیلیگو وجود دارد (۰۵/۰p<). یافته‏های پژوهش بیانگر تفاوت معنی‏دار در زیرمقیاس‏های سلامت عمومی بین افراد با و بدون ویتیلیگو است (۰۵/۰p<).
نتیجه‏ گیری: با استناد به یافته‏های بدست آمده از پژوهش حاضر می‏توان گفت وتیلیگو بر سلامت روان و سلامت عمومی تاثیر دارد، بنابراین ضرورت دارد که متخصصان درگیر در حوزه درمان به مسائل روانی این بیماران نیز توجه کنند.
ناصر امیری زاده، فرهاد ذاکر، سامان سهرابی آخکند،
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۹۷ )
چکیده

مقدمه: خون بندناف یکی از مهمترین منابع سلولهای بنیادی خونساز(HSCs) است، اما متآسفانه تعداد محدود آنها در واحدهای خون بندناف استفاده از این منبع را در پیوند سلولهای بنیادی برای بزرگسالان محدود نموده است. یکی از روشهای بکار گرفته شده برای غلبه بر این مشکل ، تکثیر سلولهای بنیادی خونساز در محیط کشت است که میتوان علاوه بر فاکتورهای رشد افزودنی از عواملی مانند سلولهایی بنیادی مزانشیمی (MSCs) به عنوان لایه Feeder برای تکثیر ex vivo سلولهای بنیادی خونساز استفاده نمود.
روش کار: سلولهای CD۳۴+ در دو شرایط مختلف کشت داده شدند شامل : ۱) کشت سلولهای CD۳۴+ در محیط فاقد سرم (Stemspan ) و در حضور فاکتورهای رشد ۲) کشت سلولهای CD۳۴+ بر روی لایه فیدر سلولهای مزانشیمی در محیط حاوی فاکتورهای رشد. محیط های کشت پس از ۸ روز از لحاظ مارکر سطحی CD۳۴، تعداد کل سلولهای هسته دار (TNCs) و آزمون کلونی زایی مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافته‌ها: میانگین تعداد سلولهای CD۳۴ و TNCs در محیط اول به ترتیب ۹/۱± ۸/۱۰ ، ۳± ۲/۳۲ برابر و در محیط دوم به ترتیب۳/۷± ۹/۴۰ ، ۱/۸± ۵/۶۳ برابر بود. اختلاف تعداد سلولها در دو محیط در روز پایانی کشت نسبت به تعداد سلولها در روز صفر (قبل از تکثیر) معنی دار بود (۰۵/۰‍P<).
نتیجه گیری: بکار گیری فاکتورهای رشد و و سلول های بنیادی مزانشیمی بصورت همزمان در محیط های کشت میتواند به ازدیاد HSCs در محیط آزمایشگاه کمک شایانی نماید.

نوشا امیری، مهتاب معظمی، علی یعقوبی،
دوره ۱۲، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۹۹ )
چکیده

زمینه و هدف: مالتیپل اسکلروزیس( ام اس) به عنوان یک بیماری التهابی مزمن سیستم عصبی مرکزی تعریف شده است که منجر به ضایعات کانونی بزرگ در ماده سفید مغز و نخاع می شود وتوسط دمیلینه شدن اولیه با وسعت متغیر از دست دادن آکسون مشخص می گردد. هدف از این پژوهش بررسی اثر هشت هفته تمرین مقاومتی بر تعادل، خستگی و قدرت عضلانی در زنان مبتلا به ام اس بود.
مواد و روش ها: بدین منظور، ۲۴ زن مبتلا به ام اس به صورت هدفمند و تصادفی به دو گروه تمرین ( ۱۲ نفر با میانگین سن ۷۵/۲ ± ۸۳/۳۶ سال، میانگین وزن۱۰/۵  ±۶۸/۴۲ کیلوگرم و درجه ناتوانی ۸۰/۰ ± ۲۵/۳ ) و گروه کنترل(۱۲ نفر با میانگین سن۱۰/۵ ± ۹۱/۳۴ ، میانگین وزن ۷۰/۳ ± ۷۱/۶۴ کیلوگرم و درجه ناتوانی ۹۰/۰ ±۰۰/۳ ) تقسیم شدند. گروه تمرین به مدت ۸ هفته، ۴۵ تا ۶۰ دقیقه و سه جلسه در هفته  تمرینات مقاومتی را انجام دادند. در این دوران گروه کنترل هیچ گونه فعالیت بدنی منظمی نداشت. برای ارزیابی تعادل از آزمون تعادلی برگ استفاده شد. علاوه بر آن، پرسشنامه تاثیر خستگی و شاخص موتریسیتی  برای ارزیابی خستگی و قدرت عضلانی در دو گروه، قبل و بعد از دوره تمرین استفاده شد. تحلیل داده ها توسط آزمون کوواریانس در سطح معنی داری( ۰۵ /۰< P) با نرم افزارSPSS انجام شد.
یافته­ ها: نتایج نشان داد هشت هفته تمرین مقاومتی موجب افزایش معنادار تعادل(P=۰/۰۰۰ قدرت عضلانی اندام بالاتنه(P=۰/۰۰۰) و پایین تنه(P=۰/۰۰۰) و کاهش معنادار خستگی(P=۰/۰۰۰)بیماران مبتلا به ام اس می شود.
نتیجه‌گیری: به طور کلی می توان گفت که انجام تمرینات مقاومتی برای زنان مبتلا به ام اس سودمند بوده و می تواند سبب بهبود برخی از شاخص های عملکردی در این بیماران گردد. لذا پیشنهاد می شود این تمرینات به عنوان بخشی از مداخله درمانی در برنامه توانبخشی و بهبود مبتلایان مورد توجه قرار گیرد.

حمید امیری، محمد حامی، وحید شجاعی،
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( تابستان ۱۴۰۱ )
چکیده

مقدمه: پژوهش حاضر با هدف شناسایی و اولویت بندی پیامدها و راهبردهای مدیریت اثربخش بحران در استادیومهای ورزشی ایران انجام شد.
روش کار:  ابزار جمع آوری اطلاعات در مرحله کیفی از طریق مصاحبه عمیق بود. پس از انجام ۱۹ مصاحبه با متخصصان، کدها به حد اشباعنظری رسیدند. تجزیه و تحلیل داده ها به صورت همزمان و با استفاده از رویکرد اشتراوس و کوربین صورت گرفت. با انجام فرایند کدگذاری سه مرحلهای (باز، محوری و انتخابی) در نهایت تعداد ۲۵۴ کد اولیه غیرتکراری بدست آمد که در قالب ۲۱ مقوله فرعی و ۱۵ مقوله اصلی طبقه بندی شدند. سپس این شاخصها در یک پرسشنامه تحلیل سلسله-مراتبی در اختیار نمونه های پژوهش قرار داده شد و عوامل شناسایی شده به وسیله نرم افزار اسپرت چویس بر مبنای روش ای. اچ. پی. مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: میتوان گفت که راهبردهای مدیریت اثربخش بحران در استادیومهای ورزشی ایران بر مبنای نه مقوله قرار دارد. همچنین پیامدهای مدیریت اثربخش بحران در استادیومهای ورزشی ایران بر مبنای شش مقوله قرار دارد. در نهایت نتایج اولویتبندی حاکی از آن بود که عوامل مدیریت اثربخش بحران در استادیومهای ورزشی ایران بنا بر نظر صاحب نظران در راهبردها: راهبردهای ایمنی با وزن ۰/۱۲۴ در رتبه اول و راهبردهای اجتماعی با وزن ۰/۷۶    در آخرین رتبه قرار دارد. همچنین در پیامدها: پیامدهای امنیتی با وزن۱۴۸  / ۰ در رتبه اول و راهبردهای اجتماعی با وزن ۱۲۴  و پیامدهای اجتماعی با وزن ۰/۱۰۱  در آخرین رتبه قرار دارد.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده پیشنهاد میشود مدیران ورزشی علاوه بر توانمندسازی کارکنان و ذینفعان مربوط همچون ورزشکاران و مربیان از طریق آموزش به تقویت ایمنی و امنیت زیرساختهای فیزیکی استادیومهای ورزشی توجه ویژهای داشته باشند.


صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی خراسان شمالی می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of North Khorasan University of Medical Sciences

Designed & Developed by: Yektaweb