مقدمه: با توجه به احتمال بازگشت نشانههای اختلال استرس پس از سانحه، شناسایی دقیق عوامل دخیل در شروع و حفظ این اختلال اهمیت بسیاری دارد. هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین ترومای کودکی با علائم اختلال استرس پس از آسیب، با توجه به نقش میانجی انعطافپذیری شناختی و نشخوار فکری است.
روش کار: پژوهش حاضر مقطعی و از نوع همبستگی و معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش شامل تمام مراجعهکنندگان به مراکز درمانی شهر همدان در سال ۱۴۰۰ بود که از این جامعه بهروش نمونهگیری در دسترس، ۲۸۰ نفر انتخاب و بررسی شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه اختلال استرس پس از سانحه کیان و همکاران، مقیاس ترومای کودکی برنشتاین و همکاران، پرسشنامه انعطافپذیری روانشناختی دنیس و وندروال و پرسشنامه نشخوار فکری نولن هوکسما و ماور استفاده شد. تجزیهوتحلیل دادهها با روش مدلیابی معادلات ساختاری در نرمافزار SPSS نسخه ۲۱ و ایموس (AMOS,۲۱) انجام شد.
یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که ترومای کودکی با علائم اختلال استرس پس از سانحه و نشخوار فکری رابطه مثبت و معنادار و با انعطافپذیری روانشناختی رابطه منفی و معناداری دارد. همچنین، بین انعطافپذیری روانشناختی با علائم اختلال استرس پس از سانحه رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. از سوی دیگر، نتایج تحلیل مسیر نشان داد که نشخوار فکری و انعطافپذیری شناختی بین ترومای کودکی و استرس پس از سانحه نقش واسطهای دارد.
نتیجهگیری: توجه به انعطافپذیری شناختی و نشخوار فکری نقش مهمی در رابطه بین ترومای کودکی و اختلال استرس پس از سانحه دارد.