جستجو در مقالات منتشر شده


۱۱ نتیجه برای خودکارآمدی

شهنام ابوالقاسمی، سوما فلاحی، طاهره بابائی، سید کاوه حجت،
دوره ۴، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۱ )
چکیده

چکیده زمینه و هدف: با توجه به نقش خانواده که یکی از اصلی‌ترین رکن‌های جامعه است، دستیابی به جامعه سالم در گرو خانواده است. سلامت خانواده منوط به سلامت روانی افراد و داشتن رابطه مطلوب با یکدیگر است. در پژوهش حاضر تلاش شده تا تاثیر آموزش برنامه دلگرم سازی و آموزش مهارت کنترل خشم بر روی رضایت زناشویی و خودکارآمدی همسران معتادان مورد بررسی قرار گیرد. مواد و روش کار: شرکت کنندگان این پژوهش ۸۰ نفر از همسران معتادان مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر سقز بودند که به شیوه تصادفی انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش هر گروه ۳۰ نفر و یک گروه کنترل ۲۰ نفره قرار گرفتند. یکی از گروه‌های آزمایشی در معرض آموزش دلگرم سازی به مدت ۱۰جلسه ۹۰دقیقه‌ای و گروه دیگر در معرض آموزش مهارت کنترل خشم به همین مدت قرار گرفتند و گروه کنترل نیز هیچ آموزشی دریافت نکردند. سه گروه قبل و بعد از مداخله به وسیله پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ و پرسشنامه خود کارآمدی مورد ارزشیابی قرار گرفتند. داده های جمع آوری شده با آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری ((MANCOVA توسط نرم افزار SPSS ۱۵ مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که بین گروه‌های آزمایشی و گروه کنترل تفاوت معناداری وجود دارد و این تفاوت به سود گروه آموزش دیده است ولی بین میانگین‌های دو گروه آموزش دیده در متغیر رضایت زناشویی تفاوت معنادار وجود ندارد. همچنین میانگین‌های دو گروه آموزش دیده در متغیر خودکارآمدی تفاوت معنادار است و به سود گروه آموزش دیده دلگرم سازی است. نتیجه گیری: آموزش مهارت های زندگی و آموزش دلگرم سازی در خودکارآمدی و رضایت زناشویی همسران معتادان مؤثر است


عیسی محمدی زیدی، آرش اکابری، امیر پاکپور حاجی آقا،
دوره ۴، شماره ۵ - ( ۱۲-۱۳۹۱ )
چکیده

چکیده زمینه و هدف: داروهای گیاهی یکی از شایع ترین انواع داروهای جایگزین و مکمل است که در سرتاسر جهان استفاده می‌شود. موثرترین برنامه های آموزشی مبتنی بر رویکردهای نظریه محور هستند که از الگوهای تغییر رفتار ریشه گرفته اند. از بین مدلهای تغییر رفتار، کارآیی تئوری رفتار برنامه ریزی شده در مطالعات مختلف به اثبات رسیده است. هدف مطالعه حاضر تعیین عوامل موثر بر مصرف داروهای گیاهی در زنان ساکن شهر قزوین با استفاده از تئوری رفتار برنامه‌ریزی شده بود. مواد و روش کار: در این مطالعه توصیفی مقطعی، ۷۹۲ زن به طور داوطلبانه و بر اساس روش نمونه‌گیری خوشه‌ای از شهر قزوین در سال ۱۳۹۱ انتخاب شدند. داده‌ها با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته شامل سوالات دموگرافیک (۴ سوال)، آگاهی (۵ سوال)، نگرش (۷ سوال)، نرم های انتزاعی (۳ سوال)، کنترل رفتاری درک شده (۵ سوال)، قصد (۳ سوال) و رفتار (یک سوال) در طی مصاحبه اندازه‌گیری شد. نهایتاً داده‌ها وارد نرم افزار ۱۸ SPSSو آزمون‌های آماری پیرسون و رگرسیون تجزیه و تحلیل شد. یافته‌ها: میانگین سنی زنان حاضر در مطالعه ۹۹/۸ ± ۳۴/۲۹ بود. ۰۵/۹۲ درصد متاهل و ۹/۷۸ درصد نیز خانه‌دار بودند. مرور سطحی ضرایب همبستگی بین سازه‌ها همبستگی متوسط و مثبت بین متغیرها را نشان داد. متغیرهای آگاهی (۱۹۵/۰= β، ۰۱/۰>P)، نگرش (۲۲۷/۰= β، ۰۱/۰>P)، نرم انتزاعی (۰۷۱/۰= β، ۰۵/۰>P)، کنترل رفتاری درک شده (۴۲۲/۰= β، ۰۱/۰>P) و قصد (۱۳۸/۰= β، ۰۱/۰>P) پیش بینی کننده های اصلی مصرف داروهای گیاهی بودند. سازه‌های تئوری رفتار برنامه‌ریزی شده تقریباً ۵۷ درصد واریانس رفتار مصرف داروهایی گیاهی را پیش بینی کردند. نتیجه‌گیری: نتایج نشان داد که مصرف داروهای گیاهی عمدتاً توسط کنترل رفتاری متصور، سپس نگرش پیش بینی می شود. علیرغم اهمیت دو سازه مذکور، همه عوامل باید بطور جامع در زمان طراحی مداخلات به منظور اصلاح مصرف داروهای گیاهی و مصرف آگاهانه در جامعه در نظر گرفته شوند.


معصومه هاشمیان، فرخنده امین شکروی، علیرضا حیدر نیا، مینور لمیعیان، کاظم حسن پور، آرش اکابری،
دوره ۵، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۲ )
چکیده

چکیده زمینه و هدف: خودکارآمدی به باورفردی در خصوص انجام رفتار تاکید می کند و باور به این نکته که تا چه حد کنترل سلامت بر عهده افراد می باشد می تواند باعث بروز رفتارمناسب بهداشتی گردد. هدف از این مطالعه تعیین تاثیر باور به جایگاه کنترل سلامت درونی بر میزان خودکارآمدی زنان جهت انجام ماموگرافی می باشد. مواد و روش کار: مطالعه تحلیلی در سال ۹۱ در شهرسبزوار انجام و جامعه پژوهش شامل راکلیه زنان با سابقه خانوادگی سرطان پستان تشکیل دادند. با روش نمونه گیری تصادفی ساده ۱۵۰ زن وارد مطالعه شدند وپرسشنامه از طریق مصاحبه تکمیل گردید. روایی پرسشنامه از طریق روایی صوری، محتوی وروایی سازه انجام و پایایی پرسشنامه با استفاده از آزمون آلفا کرونباخ وآزمون مجدد بررسی گردید. تحلیل های این مطالعه با استفاده از نرم افزار آماری ۲۱ SPSS و نرم افزار۱۶ Amos صورت گرفت واز آزمون همبستگی پیرسون ورگرسیون گام به گام جهت بررسی ارتباط بین متغیر هااستفاده شد. سطح معنی داری آزمون در این مطالعه کمتر از۰۵/۰ بود. یافته ها: میانگین سنی زنان در این مطالعه ۸۸/۶±۴۸/۴۴ و بیشترین امتیاز مربوط به باور به جایگاه درونی کنترل سلامت (۱۳/۳±۶۵/۳۰) بود. بین جایگاه کنترل درونی سلامت با خودکارآمدی زنان در خصوص رفتار ماموگرافی همبستگی مثبت وارتباط معنی دار مشاهده گردید )۰۱/۰ P<) و با آزمون رگرسیون گام به گام، به ازای ۱ واحد افزایش در متغیر مرکز کنترل درونی، افزایشی معنی دار به اندازه ۵۴۷/۰ در متغیر خودکارآمدی مشاهده گردید. نتیجه گیری: باور به مرکز درونی کنترل سلامت می تواند بر میزان خودکارآمدی زنان با سابقه فامیلی سرطان پستان جهت انجام ماموگرافی تاثیر گذار باشد.


مریم غلامعلی زاده، محمد حسن انتظاری، اکبر حسن زاده، زمزم پاکنهاد، سعید دعایی،
دوره ۶، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۳ )
چکیده

چکیده زمینه و هدف: مطالعات اخیر نشان داده اند که رفتارهای غذایی و کارآمدی مادر در کنترل وزن با روش های تغذیه و رژیم غذایی کودک ارتباط دارد. هدف از این پژوهش بررسی ارتباط بین سبک زندگی موثر بر وزن مادر با روش های مورد استفاده مادر در تغذیه کودک، دریافت غذایی و شاخص توده بدنی کودکان ۳ تا ۶ سال بود. مواد و روش کار: ۱۶۵ مادر دارای کودک ۳ تا ۶ سال از مهدکودک های این شهر به صورت تصادفی خوشه ای وارد مطالعه شدند. به مادران ۳ پرسشنامه اطلاعات عمومی، سبک زندگی موثر بر وزن مادر و پرسشنامه جامع روش های تغذیه کودک داده شد. جهت جمع آوری اطلاعات مورد نیاز در مورد رژیم غذایی کودک نیز از پرسشنامه بسامد خوراک استفاده شد. یافته ها: مادرانی که مقاومت آنها در برابر مصرف غذا در شرایط مختلف بیشتر بود، به طور معنی داری بیش از سایر مادران از روش های تشویق به تعادل و تنوع، کنترل محیط و مشارکت کودک در انتخاب غذا و کمتر از سایرین از روش تنیم عواطف کودک با مواد غذایی استفاده می کردند. همچنین دریافت دسر و میان وعده در کودکانشان به طور معنی داری کمتر از سایر کودکان بود. بین میزان کارآمدی مادر در کنترل وزن و BMI کودک ارتباطی دیده نشد. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که سبک زندگی موثر بر وزن مادر با روش های خورانش و دریافت غذایی کودک ارتباط دارد. مادرانی که کنترل بیشتری بر وزن خود داشتند، از روش های بهتری در تغذیه کودک خود استفاده می کردند.


نوشین پیمان، منصوره خنده رو،
دوره ۸، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۵ )
چکیده

زمینه و هدف: یائسگی دوره ای طبیعی از زندگی زنان است که درک زنان از این دوره کاملا متفاوت است. درست گذراندن این دوره ارتباط مستقیمی با بهبود کیفیت زندگی در باقیمانده عمر دارد.

مواد و روش کار: این تحقیق کیفی به روش پدیدار شناسی با رویکرد کلایزی در رابطه با ادراک زنان بالای ۴۰ سال در مورد پدیده یائسگی صورت گرفته است. تعداد ۳۶ زن بالای ۴۰ سال بر اساس نمونه گیری مبتنی بر هدف، نوع همگن، از بین مراجعه کنندگان به مراکز بهداشتی درمانی مشهد، انتخاب شدند. جلسات پیاده سازی شد و تحلیل محتوایی به شیوه هفت مرحله ای کلایزی تحلیل، تماتیک، انجام گرفت.

یافته ها: پدیده یائسگی از دیدگاه شرکت کنندگان دارای دو محور اصلی رضایت و عدم رضایت نسبت به پدیده یائسگی، بود. درون مایه اصلی یافته ها به صورت یائسگی بعنوان روندِ غیر قابل اجتناب زندگی، نیاز به حمایت، نقش معنویت در زندگی، نیاز به آموزش به منظور سازگاری موثر و خودکارآمدی استخراج گردید. بیشترین عامل در تقویت خودکارامدی، حمایت شوهر و فرزندان ذکر شد. شرکت کنندگان معتقد بودند که افزایش آگاهی در زمینه یائسگی باعث کاهش عوارض و افزایش خودکارآمدی و بهبود کیفیت زندگی می گردد.

نتیجه­ گیری: وجه مهم در زندگی زنان رسیدن به سازگاری مؤثر در برابر یائسگی به عنوان یک روند غیر قابل اجتناب زندگی می باشد. به­کارگیری منابع حمایتی و ارتقاء سطح آگاهی و خودکارآمدی برای سازگاری آنان در این مرحله از زندگی، موثر می باشد. این یافته­ها، می تواند نگرش جدیدی به دست اندرکاران امر سلامت برای درک واقعی­تر از نیازهای زنان در این مرحله از زندگی و مشکلات واقعی شان ارائه نماید.


طیبه ریحانی، سپیده غلامی، حمید ‌رضا بهنام وشانی، مهران بیرقی طوسی،
دوره ۸، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۵ )
چکیده

زمینه و هدف: مادران کودکان مصروع با مشکلات مراقبتی و خصوصا سطوح پایین خود‌کارآمدی در مدیریت مراقبت مواجه هستند. این مادران تا‌کنون برنامه توانمندسازی مشابهی دریافت نکرده‌اند. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر برنامه توانمندسازی بر خود‌کارآمدی مادر در مدیریت مراقبت از کودک مصروع انجام شد.

مواد و روش‌ کار: این کارآزمایی بالینی تصادفی بر روی ۱۰۰ نفر از مادران دارای کودک مصروع بستری شده در بیمارستان قائم (عج) در سال ۱۳۹۳صورت گرفت. مادران واجد شرایط به روش آسان انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمون قرار گرفتند. در ابتدا بُعد مدیریت مراقبت از خود‌کارآمدی با استفاده از پرسشنامه استاندارد خودکارآمدی مراقب که روایی و پایایی آن نیز تایید شده بود در دو گروه اندازه‌گیری شد، سپس برای گروه آزمون برنامه توانمند‌سازی اجرا شد و گروه کنترل مداخله خاصی دریافت نکردند و ۵/۱ ماه بعد از آخرین جلسه توانمند‌سازی پرسشنامه خودکارآمدی مراقب مجددا توسط دو گروه تکمیل گردید. تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از برنامه ۱۱,۵ SPSS صورت گرفت.

یافته‌ها: قبل از مداخله، دو گروه از نظر متغیر‌های جمعیت شناختی و میانگین نمرات بُعد مدیریت مراقبت از خود‌کارآمدی همسان بودند ولی بعد از مداخله بر اساس نتایج یافته‌ها با آزمون من‌ویتنی از نظر میانگین مدیریت خود کارآمدی، تفاوت معنی‌داری مشاهده گردید )۰۰۱/۰(p<. همچنین با انجام آزمون ویلکاکسون قبل و بعد از مداخله در گروه آزمون از نظر میانگین نمره متغیر فوق تفاوت معنی‌داری مشاهده شد ) ۰۰۱/۰ (p<در حالی که گروه کنترل از نظر نمره‌ی این متغیر کاهش معنی‌داری داشته است )۰۰۱/۰(p<.

نتیجه‌گیری: برنامه توانمندسازی با‌ توجه به کم‌هزینه بودن، ایمن بودن و در عین حال تاثیر‌گذار بودن می‌تواند مادران این کودکان را یاری داده و بر کیفیت مراقبت تخصصی آنان بیفزاید.


سعید دعائی، المیرا کریمی، فرامرز پیشنماز، شهرام رفیعی فر، هانیه مالمیر، نرجس عاشورایی، ناصر کلانتری،
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۷ )
چکیده

مقدمه: چاقی از شایع ترین مشکلات سلامتی در دوران نوجوانی است. از آنجا که میزان خودکارآمدی افراد در زمینه کنترل وزن نقش مهمی پیشگیری و کنترل چاقی ایفا می کند، هدف از انجام مطالعه حاضر بررسی ارتباط میزان خودکارآمدی افراد در کنترل وزن با شاخص های آنتروپومتریک در نوجوانان پسر می باشد.
روش کار: این مطالعه بر روی ۵۳۵ دانش آموز پسر ۱۲ تا ۱۶ ساله منطقه ۵ شهر تهران انجام گرفت. مقادیر وزن، شاخص توده بدنی (BMI)، درصد چربی بدن و درصد عضله بدن با استفاده از آنالیزور بیوالکتریک اندازه گیری شد. همچنین میزان خودکارآمدی افراد با استفاده از پرسشنامه معتبر سبک زندگی مرتبط با خودکارآمدی در کنترل وزن (WEL) ارزیابی شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که بین میزان خودکارآمدی و میزان وزن و BMI نوجوانان پسر ارتباط معنی داری وجود ندارد. در زمینه ارتباط خودکارآمدی با ترکیب بدن، نتایج نشان داد که بین میزان خودکارآمدی با درصد عضله اسکلتی بدن ارتباط مثبت معنی داری وجود دارد (P<۰,۰۵).
نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر گزارش داد که میزان خودکارآمدی ارتباط معنی داری با ترکیب بدن در پسران نوجوان دارد و افرادی که خودکارآمدی بالاتری دارند، درصد عضله اسکلتی در آنها بالاتر می باشد. انجام تحقیقات بیشتر در زمینه تاثیر خودکارآمدی بر وضعیت شاخص های آنتروپومتریک گروه سنی نوجوانان توصیه می شود.
 

سالار پوربرات، ناهید رمضانی ثانی گلیان، امین حسین زاده، پویان شکوری، احسان سعیدی، مهدی حارث آبادی،
دوره ۱۳، شماره ۱ - ( ۳-۱۴۰۰ )
چکیده

مقدمه: خودکار آمدی پژوهشی را می توان به عنوان قضاوت های افراد نسبت به توانایی های خود در زمینه پژوهش به منظور سازماندهی و اجرای یک سلسله امور برای رسیدن به عملکردهای پژوهشی مشخص شده بیان کرد. لذا این پژوهش با هدف بررسی خودکار آمدی پژوهشی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی خراسان شمالی انجام شد.
روش کار: مطالعه حاضر، مطالعه تحلیلی مقطعی که بروی ۲۴۰ نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی خراسان شمالی انجام شد. دانشجویان به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک دانشجویان و پرسشنامه خودکارآمدی پژوهشی دانشجویان مورد استفاده قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها توسط نرم افزار ۲۰ SPSS و با استفاده از آزمون های آماری توصیفی( شامل میانگین، انحراف معیار، فرآوانی و درصد) و ازمون های استنباطی انجام شد.
یافته‌ها: براساس نتایج مطالعه فراوانی دانشجویان دختر ۱۵۵(۸/۶۶ درصد) بوده است. میانگین و انحراف معیار سن دانشجویان ۶/۳±۲/۲۲ سال بود. میانگین و انحراف معیار نمره کلی خودکارآمدی پژوهشی ۰۲/۳۶± ۲۴/۱۵۱، میانگین و انحراف معیار سنجه های خودکارآمدی آماری و تحلیلی ۲۵/۱۰±۲۲/۳۲، خودکارآمدی در مفهوم پردازی۹۹/۸ ± ۵۲/۳۵، خودکارآمدی در روش و اجرا ۰۵/۷ ±۴۱/۳۱، خودکارآمدی در پژوهش کیفی ۳۹/۴ ±۵۹/۱۲، خودکارآمدی گزارش نویسی ۷۶/۵ ± ۶۹/۱۸، خودکارآمدی در مهارت ها و تبحرها ۶۴/۳ ± ۶۶/۱۵ و خودکارآمدی در اخلاق ۸۶/۲ ± ۳۸/۹ بدست آمد.
نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد، خودکارآمدی پژوهشی در حد متوسط است و برای ارتقاء نیاز به مداخلات آموزشی مناسب وجود دارد.

فاطمه یعقوبی، الهام چارقچیان خراسانی، فاطمه قدسی خواه، نوشین پیمان،
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۱ )
چکیده

مقدمه:  با وجود پیشرفتهای اخیر در پیشگیری از بیماریهای انگلی، هنوز پدیکولوزیس یﮑﯽ از مشکلات ﺑﻬﺪاﺷﺘﯽ ﻣﻬﻢ در ﺑﯿﻦ داﻧﺶ آﻣﻮزان در ایران اﺳﺖ. ایﻦ پژوهش ﺑﺎ ﻫﺪف تعیین تاثیر آموزش والدین بر اساس نظریه خودکارآمدی بر رفتارهای پیشگیری کننده از آلودگی به پدیکلوزیس در دانش آموزان دختر مقطع ابتدایی شهر مشهد در سال ۱۳۹۷ انجام شده است.
روش کار : این مطالعه نیمه تجربی بر روی ۶۰ نفر از اولیا دانش آموزان دختر کلاس اولی که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای وارد مطالعه شدند، اجراء شد. والدین بطور تصادفی به دو گروه آزمون و کنترل تقسیم شدند. ابزار مورد استفاده در این مطالعه، پرسش نامه رفتارهای پیشگیری کننده از آلودگی به پدیکلوزیس و پرسش نامه خودکار آمدی عمومی شرر بود. مداخله آموزشی بر اساس تئوری خودکارآمدی طراحی و در ۴ جلسه آموزشی ۴۵ دقیقه ای اجرا شد. قبل از مداخله، بلافاصله و ۳ ماه بعد مداخله  آموزشی، پرسش نامه ها تکمیل شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارآماری SPSS نسخه ۲۴ و آزمون های آماری کای اسکوئر، تی تست، من ویتنی و فریدمن استفاده شد.
یافته ها: قبل از مداخله بین دو گروه تفاوت آماری معنی داری در میانگین نمره خودکارآمدی و رفتارهای پیشگیری کننده از آلودگی به پدیکولوزیس وجود نداشت (۰۵/۰p>اما بلافاصله و بعد از مداخله میانگین نمره خودکارآمدی و نمره رفتارهای پیشگیری کننده از آلودگی به پدیکلوزیس تفاوت معنی داری با قبل از مداخله نشان داد(۰۵/۰p<).
نتیجه گیری:طبق نتایج، طراحی و اجرای مداخلات آموزشی مبتنی بر نظریه خودکارآمدی موجب افزایش رفتارهای پیشگیری کننده از آلودگی به پدیکلوزیس در دانش آموزان می شود.

فاطمه غیورکاظمی، فاطمه شهابی زاده، مریم صف آرا، سودابه شهید ثالث،
دوره ۱۴، شماره ۳ - ( ۸-۱۴۰۱ )
چکیده

مقدمه: تشخیص سرطان بسیار ناراحت‌کننده است و موجب فقدان کنترل و عدم امنیت در فرد مبتلا می‌شود. تاب‌آوری و خودکارآمدی دو عامل حمایتی مهم در این افراد است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی طرحواره‌درمانی مبتنی بر توجه‌آگاهی و مداخله فراتشخیصی زنان با سرطان پستان بر خودکارآمدی و تاب‌آوری سرطان همراه با دوره پیگیری انجام شد.
روش کار: روش پژوهش نیمه‌تجربی با پیش‌آزمون، پس‌آزمون و دوره پیگیری ۴۵ روزه انجام شد. جامعه آماری شامل بیماران زن مبتلا به سرطان پستان در سال ۱۳۹۷-۱۴۰۰ مراجعه‌کننده به بیمارستان امید و امام رضا  مشهد بودند. ابزار جمع‌آوری داده‌ها پرسش‌نامه‌های خودکارآمدی سرطان چمپیون و همکاران ۲۰۱۳ و تاب‌آوری سرطان سوناگا و فوتاواتاری۲۰۱۸ بود. ۴۱ نفر از آزمودنی‌ها به روش هدفمند انتخاب و به‌طور تصادفی در گروه‌های آزمایش و کنترل جایگزین شدند. برای دو گروه آزمایش مداخله به مدت ۱۰ جلسه هفتگی اجرا شد. داده‌ها با استفاده از روش تحلیل واریانس مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی با نرم‌افزار آماریSPSS نسخه ۲۵ تحلیل و سطح معناداری آزمون‌ها ۰۵/۰ در نظر گرفته شد.
یافته‌ها: بین میانگین نمرات گروه‌های آزمایش اول و دوم با گروه کنترل در پس‌آزمون و پیگیری در تاب‌آوری ۰۰۷/۰> p و خودکارآمدی تفاوت معناداری وجود داشت۰۱/۰> p. بین اثربخشی فراتشخیصی و طرحواره‌درمانی مبتنی بر توجه‌آگاهی در پس‌آزمون و پیگیری تفاوت معناداری مشاهده نشد
نتیجه گیری: براساس یافته‌های پژوهش حاضر، پیشنهاد می‌شود برای کاهش مشکلات روان‌شناختی زنان دارای سرطان پستان از طرحواره‌درمانی مبتنی بر توجه‌آگاهی و مداخله فراتشخیصی استفاده کرد

فاطمه ربانی، نگین محبی، سمیه حیاتی، اندیشه حامدی، رضوانه منظور، اعظم سعیدی کیا، زهرا قاسم پور،
دوره ۱۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۳ )
چکیده

مقدمه: نارسایی مزمن کلیوی به‌طور مستقیم و غیرمستقیم، کیفیت زندگی مبتلایان را تغییر می‌دهد. برای حفظ کیفیت زندگی، خودکارآمدی نقش مؤثری دارد. بررسی ارتباط بین تنیدگی، کیفیت زندگی و خودکارآمدی می‌تواند پرستاران را در به‌کارگیری شیوه‌های مناسب برای ارتقای کیفیت زندگی بیماران یاری دهد؛ لذا، مطالعه حاضر با هدف تعیین شدت تنیدگی و ارتباط آن با خودکارآمدی و کیفیت زندگی بیماران همودیالیزی بیمارستان امام خمینی شهرستان شیروان انجام شد.
روش کار: مطالعه حاضر مقطعی‌هم‌بستگی بود و به روش سرشماری و با مشارکت ۷۷ نفر از بیماران همودیالیزی در سال ۱۴۰۱ انجام شد. ابزارهای پژوهش شامل فرم مشخصات دموگرافیک، پرسش‌نامه‌های کیفیت زندگی، تنیدگی بیماران همودیالیزی و سنجش عمومی خودکارآمدی بود. داده‌ها با نرم‌افزار SPSS۱۹ تجزیه‌وتحلیل شدند.
یافته‌ها: میانگین سن و وزن شرکت‌کنندگان به‌ترتیب، ۷۳/۱۴±۵/۵۶ سال و ۱۵/۱۷±۴۸/۶۶ کیلوگرم بود که از این بین، ۷/۵۹ درصد آقا بودند و ۶/۴۱ درصد از کل شرکت‌کنندگان به ‌مدت ۱ تا ۳ سال دیالیز می‌شدند. بین میانگین نمره تنیدگی و نمره برخی از ابعاد کیفیت زندگی ارتباط معناداری وجود داشت (۰۵/۰>P)، درحالی‌که ارتباط معناداری بین میانگین نمره تنیدگی و خودکارآمدی مشاهده نشد. همچنین، بین میانگین نمره خودکارآمدی و برخی ابعاد کیفیت زندگی ارتباط معناداری یافت نشد (۰۵/۰ P).
نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج، با کاهش شدت تنیدگی بیماران همودیالیزی، کیفیت زندگی آنان بهبود می‌‌یابد. در این میان، افرادی که سطح خودکارآمدی بالاتری دارند، شدت تنیدگی کمتری را تجربه می‌کنند. لذا، تلاش کادر درمان شناخت عوامل تنیدگی‌زا و به‌کارگیری مداخلاتی برای کاهش آن به‌منظور بهبود کیفیت زندگی بیماران است


صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی خراسان شمالی می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of North Khorasan University of Medical Sciences

Designed & Developed by: Yektaweb