جستجو در مقالات منتشر شده


۱۲ نتیجه برای راهبردها

دینا کاملی، سید کاوه حجت، محمود جاجرمی، عبدالعلی عابدی، طیبه کاملی،
دوره ۵، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۲ )
چکیده

چکیده زمینه و هدف: در درمان سوء مصرف مواد، توجه به مشکلات شخصیتی و شیوه های مقابله ای بیماران حائز اهمیت است. این پژوهش با هدف بررسی مقایسه ای بین مولفه های شخصیتی و راهبردهای مقابله ای در معتادین به مواد مخدر و افراد غیر معتاد صورت گرفت. مواد و روش کار: جامعه آماری را کلیه مردان معتاد به مواد مخدر شهر بجنورد تشکیل داده اند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس از بین کلینیک های ترک اعتیاد ۱۰۰ مرد معتاد و ۱۰۰ مرد بدون سابقه اعتیاد از سطح شهر انتخاب شدند. در این مطالعه از پرسشنامه ویژگیهای شخصیت NEO-PT-R و پرسشنامه راهبردهای مقابله ای لازاروس و فولکمن (۱۹۸۵) استفاده گردید. یافته ها: بیماران مبتلا به اعتیاد بطور معناداری دارای مولفه های شخصیتی روان نژندی بالاتر و برونگرایی، دلپذیر بودن و وجدان گرایی پایین تر از افراد سالم بودند ( ۰۰۱/ ۰ P<) و در مولفه شخصیتی (انعطاف پذیری) تفاوت معنادار وجود نداشت. (همچنین افراد معتاد نسبت به افراد سالم بطور معناداری از راهبردهای مقابله ای مساله مدار کمتر و از راهبردهای مقابله ای هیجان مدار بیشتر استفاده کردند. (۲۶۵/۰P=) نتیجه گیری: هرچند بیماران مبتلا به اعتیاد دارای خصوصیات شخصیتی متفاوت هستند و این خصوصیات تاثیر بارزی بر راهکارهای مقابله با مشکلات انها گذاشته است ولی راهکار های مقابله ای با آموزش قابل تغییر و اصلاح است و لازم است در برنامه های درمانی بیماران مراجعه کننده برای ترک به ان توجه ویژه شود


محمد حسین بیاضی، زکیه گوهری، سید کاوه حجت، آرمان بهراد،
دوره ۵، شماره ۵ - ( ۱۲-۱۳۹۲ )
چکیده

چکیده زمینه و هدف: ارتباط استرس و بیماری کرونری قلب در چنین مطالعه نشان داده شده است. طرحواره ها از دوران کودکی به تدریج شکل گرفته و باور ها و شناخت فرد در آینده را تشکیل می دهند. هدف از این پژوهش تعیین رابطه طرح واره های هیجانی با اضطراب، افسردگی و سبک های مقابله با استرس در بیماران کرونری قلب می باشد. مواد و روش کار: به این منظور ۱۰۰ نفر از بیماران بستری در بخش قلب بیمارستان امام رضا (ع) شهرستان بجنورد که تشخیص بیماری کرونری قلب را داشتند انتخاب و مقیاس طرحوارهای هیجانی لیهی LESS (Leahy Emotional Schemas scale)، پرسشنامه مقابله با شرایط پراسترس-فرم کوتاه CISS)) و مقیاس اضطراب و افسردگی بیمارستانی(HADS)- برای انها تکمیل شد. به منظور تحلیل داده ها از آزمون رگرسیون چند متغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین طرحواره هیجانی عقلانی با سبک مقابله مساله مدار همبستگی مثبت و معنی دار (۰۵/۰,P<۲۱۵/۰ R= ) و بین طرحواره هیجانی سرزنش با سبک مقابله مساله مدار همبستگی منفی و معنی داری (۰۵/۰,P<۲۱۹/۰ R=- ) وجود دارد اما هیچکدام از طرحواره های هیجانی سبک مقابله مساله مدار را پیش بینی نمی کنند(۱۵۹/۰= (R۲ . بررسی ابعاد مختلف طرح واره های هیجانی نشان داد که مولفه ارزش های بالاتر، پیش بینی کننده معکوس روش مقابله هیجان مدار(۲۷۱/۰= R۲) و مولفه عقلانی بودن، پیش بینی کننده معکوس روش مقابله اجتناب مدار(۲۹۱/۰= R۲) و مولفه نشخوار فکری، پیش بینی کننده اضطراب (۴۷/۰= R۲ ) و مولفه کرختی، پیش بینی کننده افسردگی بود (۴۸۴/۰= R۲). نتیجه گیری: نتیجه این پژوهش ضرورت توجه به مفهوم طرحواره های هیجانی در بیماران کرونری قلب به خصوص در زمینه درمان و بازتوانی این بیماران را روشن می سازد.


جمال عاشوری، نصرالله ویسی، طیبه حسینی، مرتضی طیبی چوبری، سیده سمیه جلیل آبکنار،
دوره ۶، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۳ )
چکیده

چکیده زمینه و هدف: پیشرفت تحصیلی تحت تاثیر متغیرهای زیادی است. از مهمترین آنها می توان به راهبردهای انگیزشی، راهبردهای یادگیری شناختی و فراشناختی و هوش معنوی اشاره کرد. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط راهبردهای انگیزشی، راهبردهای یادگیری شناختی و فراشناختی و هوش معنوی با پیشرفت تحصیلی دانشجویان پرستاری انجام شد. مواد و روش کار: این مطالعه توصیفی – تحلیلی از نوع همبستگی می باشد. در کل ۲۰۰ دانشجوی (۱۲۹ دختر و ۷۱ پسر) رشته پرستاری به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. همه آنها پرسشنامه های تجدید نظر شده هدف های پیشرفت، راهبردهای انگیزشی برای یادگیری و هوش معنوی را تکمیل کردند. داده ها با روش رگرسیون گام به گام تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد هدف تبحرگرا (۴۱/ ۰ r=)، خودکارآمدی (۴۸/۰ r=)، تفکر انتقادی (۳۴/۰ r=)، خودنظم دهی فراشناختی (۳۷/۰r=) و هوش معنوی (۳۱/۰) با پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت و معنادار و هدف اجتناب از عملکرد (۱۸/۰ r=-) و اضطراب امتحان (۳۱/۰r=-) با پیشرفت تحصیلی رابطه منفی و معنادار داشتند (۵/۰p<). در یک مدل پیش بین صرفا خودکارآمدی، خود نظم دهی فراشناختی، اضطراب امتحان و هدف تبحرگرا توانستند ۴۶ درصد پیشرفت تحصیلی را پیش بینی کنند. سهم خودکارآمدی بیش از سایر متغیرها بود. نتیجه گیری: بنابراین برای افزایش پیشرفت تحصیلی نخست باید به آموزش خودکارآمدی و خودنظم دهی فراشناختی پرداخت. سپس آنها را از پیامدهای منفی اضطراب آگاه و در نهایت به آنها آموزش داد تا چگونه هدف تبحرگرا را انتخاب کنند.


سیدحسین میرزایی، جعفر حسنی،
دوره ۷، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۴ )
چکیده

زمینه و هدف: آموزش مهارت‌های زندگی روش مؤثری در جهت رشد شخصیت سالم و تأمین بهداشت روانی نوجوانان است. در این ارتباط راهبردهای نظم‌جویی شناختی هیجان یکی از مهمترین عوامل موثر در رشد مطلوب شخصیت نوجوانان است، پژوهش حاضر با هدف تعیین اثر بخشی آموزش مهارت‌های زندگی در راهبردهای نظم‌جویی شناختی هیجان نوجوانان شهرستان بجنورد انجام پذیرفت. مواد و روش کار: با استفاده از طرح تجربی پیش‌آزمون-‌پس‌آزمون با گروه‌کنترل، ۴۸ دانش‌آموز به روش نمونه‌گیری تصادفی خوشه‌ای‌چند مرحله‌ای، انتخاب و به صورت تصادفی در گروه (آزمایش و کنترل) جایگزین شدند. گروه آزمایش به مدت ۱۰جلسه تحت آموزش مهارت‌های زندگی قرار گرفت. هر دو گروه فرم کوتاه پرسش‌نامه نظم‌جویی شناختی هیجان (گارنفسکی، کرایچ و اسپینهاون، ۱۳۹۰) را قبل و بعد از مداخله تکمیل نمودند. یافته‌ها: نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که تفاوت میانگین‌های تعدیل‌شده دو گروه آزمایش و کنترل در راهبردهای نظم‌جویی شناختی هیجان از نظر آماری معنادار است. به عبارت دیگر، آموزش مهارت-های زندگی منجر به کاهش راهبردهای سازش‌نایافته ملامت خویش، نشخوارگر‌ی، فاجعه‌سازی و ملامت دیگران و افزایش راهبردهای سازش‌یافته پذیرش، تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامه-ریزی، ارزیابی مجدد‌مثبت و دیدگاه‌گیری شد. نتیجه‌گیری: آموزش مهارت‌های زندگی از همبسته‌های اساسی راهبردهای نظم‌جویی هیجان می‌باشد و می‌توان با طراحی مداخلات مبتنی بر مهارت‌های زندگی گام‌های اساسی در توانمندسازی روان-شناختی و هیجانی نوجوانان برداشت.


ابراهیم مسعودنیا، سید جواد پورنقی، زهرا باهمّت،
دوره ۸، شماره ۲ - ( ۸-۱۳۹۵ )
چکیده

زمینه و هدف: بیماران شاکی از علائم گوارشی تعداد زیادی از مراجعین به کلینیک های عمومی و داخلی را تشکیل می­دهند. به نظر می­رسد که چگونگی واکنش افراد نسبت به رویدادهای استرس­زا، مهمتر از خود استرس در تولید بیماری­های گوارشی باشد. مطالعه حاضر با هدف تعیین رابطه بین راهبردهای مقابله­ای و ابتلای به اولسر پپتیک انجام شد.

مواد و روش کار: پژوهش حاضر از نوع مورد- شاهدی می­باشد. ۲۰۰ نفر ( ۱۰۰ نفر بیمار مبتلا به زخم معده با علائم اولسرهای پپتیک (زخم اثنی عشر، زخم معده و زخم مری) با تشخیص زخم پپتیک که به بیمارستان امام رضا(ع) بجنورد مراجعه نموده و اندیکاسیون آندوسکوپی داشتند و ۱۰۰ نفر سالم که فاقد سابقه یا ابتلا به زخم پپتیک بودند) با سنین ۲۰ تا ۵۰ سال با یکدیگر مورد مقایسه قرار گرفتند. این افراد با استفاده از روش نمونه­گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار سنجش عبارت بودند از: مقیاس راهبردهای مقابله­ای ( (CSSو چک لیست مشخصات دموگرافیک داده ها با استفاده از آماره یومن ویتنی و نرم­افزار SPSS ۲۰ تحلیل شدند.

یافته ­ها: تفاوت معناداری میان افراد با علائم اولسر پپتیک و افراد سالم از نظر راهبردهای مقابله­ای جستجوی حمایت اجتماعی (۰۰۱/۰ >p)، ارزیابی مجدد/ سازگاری (۰۰۱/۰ >p)، مقابله اجتنابی (۰۰۱/۰ >p)، مقابله مساله­مدار (۰۰۱/۰ >p)، مقابله هیجان مدار (۰۱/۰ >p) و مقابله فعالانه (۰۵/۰ >p) وجود داشت.

نتیجه گیری: راهبردهای مقابله هیجانی­مدار و منفی در برابر شرایط استرس­زا می­تواند بعنوان یک ریسک فاکتور برای اولسر پپتیک عمل کند. بیماران با علائم اولسر پپتیک در مقایسه با افراد سالم از راهبردهای مقابله­ای هیجانی و نامطلوب، مانند ارزیابی مجدد/ سازگاری و مقابله اجتنابی استفاده می­کردند


روح اله رحیمی، حسین سلیمی بجستانی،
دوره ۹، شماره ۱ - ( ۴-۱۳۹۶ )
چکیده

زمینه و هدف: دیابت از نظر مدیریت بیماری و لزوم خود مراقبتی، پیچیده ترین بیماری محسوب می شود و بهترین درمان آن، پیشگیری است. این مطالعه با هدف مقایسه عوامل شخصیتی و راهبردهای مقابله ای در زنان و مردان سالم و مبتلا به دیابت نوع ۲ انجام شد.

مواد و روش‌ کار: پژوهش از نوع تحلیلی مقطعی است. جامعه آماری شامل کلیه بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ و همراهان آنها که در اردیبهشت، خرداد و تیر سال ۱۳۹۴ به بیمارستان شهدای عشایر خرم آباد مراجعه کرده بودند. تعداد ۵۰ نفر از افراد مبتلا به دیابت و ۵۰ نفر از افراد سالم از طریق همتاسازی با گروه بیمار انتخاب شدند. سپس اطلاعات با استفاده از پرسشنامه­های شخصیتی (EPQ-R) و راهبردهای مقابله­ای (WCQ) جمع آوری گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS۱۸  استفاده شد.

یافته ها: نتایج نشان داد که افراد مبتلا به دیابت نوع ۲ از نظر روان رنجورخویی و روان پریش خویی تفاوت معناداری با گروه سالم دارند (۰۰۱/۰p<). همچنین در راهبرد مبتنی بر هیجان بین دو گروه تفاوت وجود دارد. اما در راهبرد مبتنی بر حل مسأله بین آنها تفاوتی یافت نشد. نتایج همچنین نشان داد که بین برونگرایی و راهبرد­های مبتنی بر هیجان و حل مسأله بین زنان و مردان بیمار تفاوت معنی داری وجود دارد (۰۰۱/۰p<).

نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش عوامل شخصیتی روان رنجور خویی و روان پریش خویی و راهبردهای مقابله ای می توانند به عنوان پیشایندهای مهم خود مراقبتی در بیماران دیابتی مورد توجه قرار گیرند. در مقایسه دو نوع روش مقابله، راهبردهای مبتنی بر حل مسأله در کمک کردن به بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ نتایج مفیدتری را در پی دارد.


فروزان شکوه، رضوان رجب زاده، سیدحمید حسینی، حسن نامدار احمدآباد، حامد قاسم زاده، محمدرضا جلیلوند، علیرضا ایزدفر،
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( ۱۰-۱۳۹۸ )
چکیده

مقدمه:باورهای ساده اندیشانه معرفت شناختی در واقع خستگی، نبود انگیزش و بی اعتمادی به توانمندی شخصی را به دنبال دارد، چرا که این افراد دانش را شامل اجزای بی ارتباط ، مبهم، در احاطه مرجع و تلاش برای یادگیری را بی فایده تلقی می کنند. در این مطالعه رابطه بین باورهای معرفت شناختی و راهبردهای یادگیری خودنظم دهنده در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی خراسان شمالی مورد بررسی قرار گرفت.
روش کار:در این مطالعه توصیفی- تحلیلی، ۶۲۵ نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی خراسان شمالی به روش سرشماری در مطالعه شرکت نمودند.  داده ها با استفاده از سه پرسشنامه مشخصات دموگرافیکی، باورهای معرفت شناختی شومر و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی(MSLQ) جمع آوری گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده­ها از آمار توصیفی و آمار استنباطی (تحلیل  همبستگی، تحلیل واریانس وآزمون t گروه های مستقل( با استفاده از نرم افزار۱۸  SPSS استفاده شد .
یافته ها: دراین مطالعه بین مولفه های باورهای معرفت‌شناختی دانشجویان و راهبردهای یادگیری خودنظم دهنده رابطه معناداری دیده شد.بین راهبردهای یادگیری خودنظم دهنده و مولفه ساده بودن دانش رابطه مثبت و معنی‌داری وجود داشت (۱۶۰/۰ r= و ۰۰۱ /۰ P <). همچنین بین راهبردهای یادگیری خودنظم دهنده و مولفه توانایی ذاتی(۳۶۱/۰- r=و ۰۰۱/۰P<) و یادگیری سریع(۲۶۶/۰-  r=و  ۰۰۱/۰ P < )   رابطه منفی و معنی‌داری وجود داشت. و بین مولفه های قطعیت دانش و منبع دانش با راهبردهای یادگیری خودنظم دهنده رابطه معناداری مشاهده نشد (P>۰/۰۵).
نتیجه گیری: در این مطالعه غالب مولفه های باورهای معرفت‌شناختی دانشجویان تاثیری معناداری بر استفاده از راهبردهای یادگیری خودنظم دهنده داشتند.


مهدی صحرائی، جوانشیر اسدی، افسانه خواجوند خوشلی،
دوره ۱۲، شماره ۳ - ( ۱۰-۱۳۹۹ )
چکیده

مقدمه: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و رفتار درمانی دیالکتیک از مدلهای نوین موج سوم مبتنی بر رویکرد شناختی رفتاری هستند. این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی این دو مدل درمانی بر راهبردهای شناختی تنظیم هیجان معتادان دارای اختلال شخصیت ضد اجتماعی انجام گرفت.
روش کار: نوع روش تحقیق پژوهش حاضر شبه آزمایشی نوع کاربست بالینی توام باپیش آزمونپس آزمون می باشد. جامعه آماری شامل کلیه افراد مقیم در مرکز نگهداری معتادان ماده ۱۶ شهرستان بجنورد می باشند. آزمودنی ها با روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس پرسشنامه چند محوری بالینی میلون MCMI-III و مصاحبه بالینی ساختار یافته بر اساس DSM نسخه بالینی ( (SCID-۵-PD انتخاب شدند. پس از غربالگری، آزمودنی ها در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل جایگذاری شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی استفاده شد. برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس مانکووآ و آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد.
یافته ها: هر دو مدل درمانی ACT و  DBTدر بهبود راهبردهای شناختی تنظیم هیجان معتادان دارای اختلال شخصیت ضد اجتماعی موثرند و در افزایش نمره راهبردهای مثبت شناختی تنظیم هیجان (تمرکز مثبت مجدد و ارزیابی مجدد مثبت) و کاهش نمره راهبردهای منفی تنظیم شناختی هیجان (سرزنش خود، سرزنش دیگران، نشخوار فکری و فاجعه آمیز انگاری) تاثیر مثبت و معناداری داشتند(۰۵/۰>P). مدل درمانی ACTدر کاهش نمره راهبرد منفی تنظیم هیجان "پذیرش" موثرتر بود.
نتیجه گیری: هر دو مدل درمانی مورد مطالعه بر بهبود راهبردهای شناختی تنظیم هیجان معتادان دارای اختلال شخصیت ضد اجتماعی موثر می باشد.

ایرج بیگلری، حسن فهیم دوین، محمدرضا اسماعیل زاده قندهاری، حسین پیمانی زاد،
دوره ۱۳، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۰ )
چکیده

مقدمه: هدف از پژوهش حاضر شناسایی پیش آیندها، راهبردها و پس آیندهای سبک زندگی سالم با تاکید بر فعالیت ورزشی سالمندان بر اساس نظریه داده بنیاد بود.
روش کار: تحقیق حاضر به لحاظ هدف از نوع تحقیقات کاربردی و به لحاظ نوع جستجوی داده‌ها از نوع کیفی و بر اساس نظریه داده بنیاد و به لحاظ روش تجزیه و تحلیل داده‌ها از نوع اکتشافی می‌باشد که جمع آوری داده‌ها به صورت میدانی انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه خبرگان علمی و تجربی با سابقه پژوهش و کار در زمینه سالمندان بودند که نمونه آماری به صورت گلوله برفی انتخاب که در نهایت با ۱۵ نفر مصاحبه به اشباع نظری داده‌ها منجر شد که همان به عنوان نمونه نهایی در نظر گرفته شد. جمع آوری داده‌ها از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته و اکتشافی با خبرگان صورت پذیرفت. جهت تحلیل داده‌ها از روش تحلیل داده بنیاد (استراوس و کوربین) استفاده شد.
یافته‌ها: یافته‌ها نشان داد که مفاهیم بدست آمده از کدگذاری نشانه‌ها در مقوله پیش آیندها شامل ۱۴ مورد در سه دسته مفاهیم عوامل شخصی، سازمانی و فرهنگی-اجتماعی، در مقوله راهبردها شامل ۱۴ مورد در دو دسته راهبردهای سخت افزاری و نرم افزاری و مفاهیم بدست آمده در مورد پس آیندها شامل ۱۸ مورد در سه دسته پس آیندهای فردی، اجتماعی و سازمانی تقسیم شدند.
نتیجه گیری: مدیران ورزش کشور می‌توانند مدل بدست آمده را در جهت نهادینه سازی سبک زندگی سالم با تاکید بر فعالیت ورزشی سالمندان بکار گیرند.

آرزو قاسم خانلو، اکبر عطادخت، وحید صبری،
دوره ۱۴، شماره ۱ - ( ۳-۱۴۰۱ )
چکیده

مقدمه: اختلال افسردگی شایعرین اختلال روانپزشکی است که کاهش خلق و غمگینی از نشانه‌های بارز آن است که افراد از یکسری راهبردهایی برای تنظیم هیجان استفاده می‌کنند. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی طرح‌واره درمانی هیجانی بر شدت افسردگی و راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان است.
روش کار: پژوهش حاضر از نوع مطالعات تجربی با گروه کنترل با استفاده از طرح پیش آزمون-پس آزمون است. از میان بیماران مبتلابه اختلال افسردگی اساسی رجوع کننده به مراکز بهداشتی شهرستان خوی ۳۰ نفر انتخاب و به‌طور تصادفی و مساوی در دو گروه آزمایشی و کنترل گماشته شدند. گروه آزمایش در معرض ۹ جلسه درمانی یک ساعته قرار گرفتند و داده‌ها با استفاده از پرسشنامه بک (BDI-II) و راهبردهای نظم جویی شناختی هیجانی فرم کوتاه (CERQ-SF) در پیش آزمون و پس آزمون جمع آوری شدند و بعد از جمع آوری داده‌ها با استفاده از تحلیل کواریانس مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که طرحواره درمانی هیجانی بین دو گروه در میزان شدت افسردگی ۲۷/۱۶۱= F، راهبردهای ناسازگار تنظیم شناختی هیجان ۹۳/۴۱=F و راهبردهای سازگار ۱۳/۳۱=F در سطح ۰۰۱/۰ تفاوت معناداری ایجاد کرده است. اندازه اثر طرحواره درمانی هیجانی برای شدت افسردگی ۸۶/۰، راهبردهای سازگار ۶۵/۰ و راهبردهای ناسازگار ۷۱/۰ به دست آمده است.
نتیجه گیری: طرح‌واره درمانی هیجانی به عنوان درمانی نوظهور متمرکز بر هیجان می‌تواند به عنوان درمانی مؤثر و کارآ برای کاهش افسردگی و راهبردهای تنظیم هیجان به کار رود.

مژگان عرفان، مرتضی روستایی، سمانه معبودی نژاد، الهه پوراکبران، فرنوش بدیهی زراعتی،
دوره ۱۴، شماره ۱ - ( ۳-۱۴۰۱ )
چکیده

مقدمه: یکی از مباحثی که در روان‌شناسی سلامت مطرح است واکنش افراد به نشانه‌های جسمانی بیماری است، پژوهش حاضر به بررسی رابطه فعالیت سیستم‌های فعال ساز رفتاری (BAS) و بازداری رفتاری (BIS) و اضطراب سلامت با نقش واسطه‌ای راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان سازگارانه می‌پردازد.
روش کار: روش مطالعه از نوع همبستگی است. جامعه شامل دانشجویان ۱۸ تا ۳۵ ساله دانشگاه بوعلی سینا و پیام نور همدان است که به منظور انجام پژوهش ۳۹۹ نفر از دانشجویان با روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان از طریق ابزار سنجش تحقیق شامل ۳ پرسشنامه پنج عاملی جکسون، اضطراب سلامت، و راهبرهای نظم جویی شناختی هیجان ارزیابی شدند، سپس داده‌ها با استفاده از روش تحلیل مسیر، و بر اساس نرم‌افزار ۲۱- AMOS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: یافته‌ها نشان داد که سیستم فعال سازی رفتاری (BAS) بر اضطراب سلامت تأثیر مستقیم دارد، سیستم فعال سازی رفتاری (BAS) و راهبرد نظم جویی شناختی هیجان سازگارانه، و سیستم بازداری رفتاری (BIS) و راهبرد نظم جویی شناختی هیجان سازگارانه و همچنین راهبرد نظم جویی شناختی هیجان سازگارانه و اضطراب سلامت با یکدیگر رابطه غیرمستقیم دارند؛ همچنین این پژوهش نشان داد که راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان سازگارانه نقش میانجی بین سیستم فعال ساز رفتاری (BAS)، سیستم بازداری رفتاری (BIS)، با اضطراب سلامت ایفا می‌کنند.
نتیجه گیری: رابطه فعالیت سیستم‌های فعال ساز رفتاری (BAS)، سیستم بازداری رفتاری (BIS)، و اضطراب سلامت با نقش واسطه‌ای راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان سازگارانه مورد تأیید است و مدل نهایی برازش دارد.

حمید امیری، محمد حامی، وحید شجاعی،
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۱ )
چکیده

مقدمه: پژوهش حاضر با هدف شناسایی و اولویت بندی پیامدها و راهبردهای مدیریت اثربخش بحران در استادیومهای ورزشی ایران انجام شد.
روش کار:  ابزار جمع آوری اطلاعات در مرحله کیفی از طریق مصاحبه عمیق بود. پس از انجام ۱۹ مصاحبه با متخصصان، کدها به حد اشباعنظری رسیدند. تجزیه و تحلیل داده ها به صورت همزمان و با استفاده از رویکرد اشتراوس و کوربین صورت گرفت. با انجام فرایند کدگذاری سه مرحلهای (باز، محوری و انتخابی) در نهایت تعداد ۲۵۴ کد اولیه غیرتکراری بدست آمد که در قالب ۲۱ مقوله فرعی و ۱۵ مقوله اصلی طبقه بندی شدند. سپس این شاخصها در یک پرسشنامه تحلیل سلسله-مراتبی در اختیار نمونه های پژوهش قرار داده شد و عوامل شناسایی شده به وسیله نرم افزار اسپرت چویس بر مبنای روش ای. اچ. پی. مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: میتوان گفت که راهبردهای مدیریت اثربخش بحران در استادیومهای ورزشی ایران بر مبنای نه مقوله قرار دارد. همچنین پیامدهای مدیریت اثربخش بحران در استادیومهای ورزشی ایران بر مبنای شش مقوله قرار دارد. در نهایت نتایج اولویتبندی حاکی از آن بود که عوامل مدیریت اثربخش بحران در استادیومهای ورزشی ایران بنا بر نظر صاحب نظران در راهبردها: راهبردهای ایمنی با وزن ۰/۱۲۴ در رتبه اول و راهبردهای اجتماعی با وزن ۰/۷۶    در آخرین رتبه قرار دارد. همچنین در پیامدها: پیامدهای امنیتی با وزن۱۴۸  / ۰ در رتبه اول و راهبردهای اجتماعی با وزن ۱۲۴  و پیامدهای اجتماعی با وزن ۰/۱۰۱  در آخرین رتبه قرار دارد.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده پیشنهاد میشود مدیران ورزشی علاوه بر توانمندسازی کارکنان و ذینفعان مربوط همچون ورزشکاران و مربیان از طریق آموزش به تقویت ایمنی و امنیت زیرساختهای فیزیکی استادیومهای ورزشی توجه ویژهای داشته باشند.


صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی خراسان شمالی می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of North Khorasan University of Medical Sciences

Designed & Developed by: Yektaweb