جستجو در مقالات منتشر شده


۷ نتیجه برای والدین

مسعود خاکپور، *، معصومه مهر آفرید،
دوره ۴، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۱ )
چکیده

چکیده زمینه و هدف: هدف این پژوهش مطالعه وضعیت اختلالات روانی و تاب آوری و ارتباط این دو متغیر در والدین دارای فرزند اول عادی و استثنایی بود. مواد و روش کار: این پژوهش از نوع مقطعی است و از بین زوجین شهر فاروج که دارای فرزند اول عادی و استثنایی ۷ تا ۱۲ ساله بودند، به صورت تصادفی ساده، نمونه ای شامل ۴۲۶ نفر انتخاب و به آزمونهای SCL-۹۰ و تاب آوری کانر- دیویدسون پاسخ دادند. تحلیل داده ها با استفاده از میانگین، انحراف معیار و آزمون های کروسکال والیس، تی مستقل و ضریب همبستگی انجام شد. یافته ها: بین میزان اختلالات روانی والدین، بر حسب ابعاد ۹ گانه روانی و تاب آوری، تفاوت معنی داری در سطح (۰۵/۰P <) وجود داشت. بین میزان اختلالات روانی و تاب آوری والدین با توجه به متغیرهای مختلف در سطح (۰۵/۰P <) تفاوت معنی داری وجود داشت. بین میانگین کلیت ابعاد روانی(GSI) و تاب آوری در والدین کودکان استثنایی و عادی در سطح (۰۵/۰P <) تفاوت معنی داری وجود داشت. بین کلیت ابعاد روانی (GSI) و تاب آوری کل آزمودنی ها، در سطح (۰۱/۰P <) همبستگی معنی داری (۶۱/۰r =) وجود داشت. ۲۰ درصد والدین دارای اختلال روانی بودند. نتیجه گیری: بین والدین عادی و استثنایی در میزان اختلالات روانی و تاب آوری با توجه به متغیرهای مختلف تفاوت وجود داشت. میزان اختلالات روانی زنان در مقایسه با مردان بیشتر بود و میزان تاب آوری مردان در مقایسه با زنان نیز بیشتر بود که نیازمند توجه جدی تر و برنامه ریزی بیشتر از سوی مسئولان است.


وحید شهریاری، مریم مهماندوست،
دوره ۸، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۵ )
چکیده

زمینه و هدف: هدف این مطالعه بررسی تاثیر شناخت درمانی با رویکرد ذهن آگاهی (MBCT) بر افسردگی و اضطراب دختران نوجوان دارای والدین طلاق گرفته شهر بجنورد بود.

مواد و روش کار: در این مطالعه که به صورت شبه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون-پس‌آزمون با گروه کنترل انجام شد، جامعه پژوهش شامل ۱۹ مدرسه راهنمایی به صورت خوشه‌ای ابتدا ۴ مدرسه راهنمایی سپس از بین دختران نوجوان دارای والدین طلاق گرفته در محدوده ی سنی ۱۴-۱۲ سال مشغول به تحصیل در این ۴ مدرسه به صورت تصادفی۵۰ نفر انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (۲۵ نفر) و کنترل (۲۵ نفر) جایگزین شدند. از مقیاس افسردگی هامیلتون و اضطراب اشپیل ‌برگر برای جمع‌آوری اطلاعات استفاده شد. مراحل مداخله بر اساس دستورالعمل اجرای جلسات ذهن‌آگاهی کابات زین اجرا گردید. تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از روش‌های آماری شامل آزمون کلموگروف اسمیرنوف، آزمون تی مستقل، آزمون لوین و آزمون کواریانس و با استفاده از نرم افزارSPSS۱۷  انجام شد.

یافته ها: نتایج نشان داد که شناخت درمانی با رویکرد ذهن‌آگاهی به طور معنی‌داری موجب کاهش نمرات افسردگی و اضطراب در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل گردیده است.

نتیجه‌گیری: شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی بر میزان افسردگی و اضطراب در دختران نوجوان دارای والدین طلاق گرفته تاثیر دارد.


حسن بسکابادی، فرح اشرف زاده، محبوبه نعمت نژاد، الناز فرجی، هادی توحیدی،
دوره ۱۰، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۷ )
چکیده

مقدمه: بحث پیرامون بیماری توسط کادر اموزشی بر بالین کودک، میتواند موجب نارضایتی والدین شود. این مطالعه با هدف تعیین دیدگاه والدین در مورد راند بالینی در بخش اطفال بیمارستان قائم (عج) مشهد انجام شد.
روش کار: این مطالعه توصیفی بر روی ۲۷۰ نفر از والدین کودکان بستری در بخش های اطفال بیمارستان قائم (عج) درسال ۱۳۹۱ توسط پرسشنامه ای پایا و روا شامل سه گروه سؤال در مورد (نگرش نسبت به اتفاقات حین راند), (سیاهه اتفاقاتی تجربه والدین حین بستری) و (نگرش والدین به روند راند) بود. داده ها با نرم افزار SPSS تحلیل شدند.
یافته ها: پرسشنامه ۲۵۱نفر کامل بود که در آن، اکثر سؤالات نگرش نسبت به اتفاقات حین راند، دیدگاه مثبت والدین (۵/۷۲ %)بیش از دیدگاه منفی آنان بود.  والدین از بین اتفاقات حین راند بالینی  به دقت و بیگیری امور درمانی بیشترین رضایت را نشان دادند (۰۱/۴۷ %). در مورد روند راند بالینی، والدین با موارد نیاز به صحبت با پزشک اصل( ۱۵/۶۲ %) ، کاهش تعداد دانشجویان در ویزیت (۲۶/۳۴ %) موافقت بیشتری داشتند. در مطالعه ی حاضر بین نگرش والدین و سطح تحصیلات ارتباط معنی داری وجود داشت، همچنین بین نگرش واالدین در بخش های مختلف نیز ارتباط معنی داری وجود داشت (۰۱۵/۰ = P)، اما بین سطح رضایتمندی والدین و سن و جنس  ارتباط معنی داری وجود نداشت (۱۳۱/۰ = P).
نتیجه‌گیری: افزایش تعداد دفعات ویزیت شدن یا مدت زمان ویزیت با رضایت مندی بالاتری همراه است.   به طور کلی برگزاری راند بر بالین اثرات منفی نداشت.

صفدر رستمی، حسن توزنده جانی، حمید نجات،
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( ۱۰-۱۳۹۸ )
چکیده

مقدمه: کودکان طلاق در طول زندگی با آسیبهای روانی و اجتماعی فراوانی مواجه میشوند و نیاز به آموزش و حمایت دارند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش تعامل والد- کودک و آموزش فرزندپروری به شیوه آدلر- درایکورس بر کیفیت رابطه والد- کودک، درکودکان طلاق انجام شد.
روش کار: این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون، پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری مادران مطلقه مراجعه کننده به مراکز مشاوره و روان درمانی شهر مشهد در نیمه دوم سال ۱۳۹۶ میشد. از این میان ۶۰ نفر همراه فرزندشان به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. گروه تعامل والد- کودک ( ۱۵ جلسه) و گروه آدلر- درایکورس (۱۰ جلسه)دریافت کردند، گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. جمع آوری داده ها با استفاده از پرسشنامه ارزیابی رابطه والد-کودک ( PCRS ) در سه مرحله پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری انجام شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها ازتحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با بکارگیری نرم افزار SPSS-۲۱ استفاده شد.
یافته ها: تحلیل واریانس چندمتغیره با اندازه گیر مکرر نشان داد، آموزش به مادران در دو رویکرد تعامل والد- کودک و آدلر- درایکورس باعث بهبود کیفیت رابطه والد- کودک میگردد. همچنین اثربخشی آموزش رویکرد آدلر – درایکورس، باعث کاهش بیشتر آزردگی در رابطه والد- کودک میگردد.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که با به کار گیری آموزش تعامل والد- کودک و آدلر- درایکورس میتوان رابطه والد- کودک را بهبود بخشید و در این میان شیوه آدلر- درایکورس اثر بخشی بیشتری دارد.

صدیقه عارفی، فرخنده امین شکروی، علی منتظری،
دوره ۱۷، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۴ )
چکیده

مقدمه: با شیوع گسترده سرطان، تعداد والدین مبتلا به سرطان دارای فرزند وابسته در حال افزایش است. ابتلای سرطان در والدین چالش‌هایی را برای فرزندان نوجوان در خانواده ایجاد می‌کند و آن‌ها را در معرض مشکلات روانی و جسمی ناشی از تشخیص سرطان در والدین قرار می‌دهد. برای پیشگیری پیامدهای منفی در فرزندان، درک تأثیر سرطان والدین و نیازهای روانی‌اجتماعی فرزندان ضروری است. تحقیق حاضر با هدف تبیین مشکلات روانی‌اجتماعی نوجوانان دارای والد مبتلا به سرطان انجام شده است.
روش کار: پژوهش حاضر با رویکرد تحلیل محتوای کیفی انجام شد. هجده نوجوان دارای والد مبتلا به سرطان به روش نمونه‌گیری هدفمند از مراکز آموزشی‌درمانی علوم‌پزشکی تهران انتخاب شدند و با آن‌ها مصاحبه نیمه‌ساختاریافته انجام شد. هم‌زمان با جمع‌آوری داده‌ها، یافته‌ها به روش تحلیل محتوای قرادادی و با کمک نرم افزار MAXQDA۱۰ تحلیل شدند.
یافته‌ها: پس از تجزیه‌وتحلیل مصاحبه‌ها، ۱۲ زیرطبقه و ۵ طبقه اصلی شامل «نشخوار ذهنی»، «فشار مراقبتی»، «مشکلات مرتبط با سرطان والد»، «تعاملات اجتماعی پرنوسان» و«موانع و تسهیل‌کننده‌های سازگاری با بیماری والد» استخراج شدند که می‌توانند تجارب نوجوانان را از داشتن والد مبتلا به سرطان به تصویر بکشند.
نتیجه‌گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که نوجوانان با چالش‌های بسیاری درزمینه پذیرش سرطان والدین مواجه هستند. به‌کارگیری نتایج مطالعه حاضر می‌تواند به تدوین و اجرای برنامه‌های مداخله‌ای آموزشی کمک کند و در کاهش تنش‌های نوجوانان و سازگاری آن‌ها استفاده شود.

 

سید احمد موسوی نسب، امین گلاب پور، کمال میرزائی، احمد خسروی، مهین قربان صباغ،
دوره ۱۷، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۴ )
چکیده

مقدمه: مدت بقای پیوند کلیه یکی از مهم‌ترین عوامل در تصمیم‌گیری برای انجام یا عدم انجام عمل پیوند کلیه است. هوش مصنوعی با توجه به توانمندی‌هایش می‌تواند یکی از روش‌های مناسب برای پیش‌بینی مدت بقای پیوند کلیه باشد. این مطالعه مروری با هدف بررسی عملکرد هوش مصنوعی در این حوزه طراحی شده است.
مواد و روش‌ها: در یک مطالعه مروری نظام‌مند با استفاده از ترکیب کلیدواژه‌های مسئله، تمام مقالات مرتبط با هوش مصنوعی در پیش‌بینی مدت بقای بیماران کلیوی از پایگاه‌های داده پابمد، اسکوپوس و WOS استخراج شدند. این مقالات ازنظر حجم نمونه، نوع الگوریتم و پارامترهای ارزیابی بررسی گردیدند. سپس، پارامترهای ارزیابی مقالات با یکدیگر مقایسه شدند و تعداد مقالاتی که از الگوریتم‌های جعبه سفید استفاده کرده‌اند، مشخص شدند و تعیین گردید که تا چه میزان هوش مصنوعی در مدت بقای پیوند کلیه مؤثر بوده است.
نتایج: در این مطالعه، ۲۱ مقاله وارد بررسی شدند. حدود ۴۵ درصد از این مقالات با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی و الگوریتم‌های دسته‌بندی تجمّعی مسئله را حل و حدود ۳۵ درصد از مقالات با استفاده از روش‌های رگرسیون، مدل پیش‌بینی را طراحی کرده‌اند. روش‌های رگرسیونی دقت کمتری نسبت به سایر روش‌ها داشته و الگوریتم‌های دسته‌بندی تجمّعی عملکرد بهتری نشان داده و به حسّاسیت و ویژگی بالای ۹۰ درصد رسیده‌اند. همچنین، حدود ۲۰ درصد از مقالات از روش‌های جعبه سفید استفاده کرده‌اند.
نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد که کاربرد هوش مصنوعی در حوزه پیوند کلیه در حال رشد است و عملکرد بسیار مناسبی نسبت به روش‌های آماری دارد. بااین‌حال، نیاز به انجام مطالعات بیشتری با رویکرد استفاده از الگوریتم‌های جعبه سفید و بهینه‌سازی پارامترهای الگوریتم در این حوزه وجود دارد.

 

حمید توکلی قوچانی، محمد خرمی، فائزه کاویانی، دردانه اصغری،
دوره ۱۷، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۴ )
چکیده

مقدمه: آموزش مجازی در همه‌گیری کووید ۱۹ تغییرات گسترده در آموزش و زندگی دانش‌آموزان و خانواده‌ها ایجاد کرد. بنابراین شناخت تجربیات حاصل از آموزش مجازی برای پی بردن به مشکلات و مسائل گروه‌های مختلف تحت‌تأثیر حائز اهمیت است.
روش کار: این مطالعه با رویکرد کیفی و به روش تحلیل محتوا انجام شد. مشارکت‌کنندگان ۱۴ نفر از مادرانی بودندکه فرزند آن‌ها در مقطع متوسطه اوّل در دوران همه‌گیری کرونا از آموزش مجازی استفاده می‌کردند. نمونه‌گیری مبتنی‌بر هدف و تا اشباع داده‌ها ادامه داشت. برای جمع‌آوری داده‌ها از مصاحبه نیمه‌ساختارمند و یادداشت‌برداری استفاده شد. مصاحبه‌ها ضبط و تایپ و تحلیل داده‌ها براساس مراحل تجزیه‌وتحلیل محتوی گرانهایم و لاندمن انجام شد.
یافته‌ها: براساس اظهارات مادران شرکت‌کننده در این مطالعه، آموزش مجازی سه حیطه «یادگیری و آموزش، حوزه فردی دانش‌آموزان این مقطع و همچنین حیطه خانواده» را تحت‌تأثیر قرار داده است. ‌در این مقایسه هیچ کدی مبنی‌بر مزیّت و رضایت شرکت‌کنندگان از آموزش مجازی یافت نشد.
نتیجه‌گیری: براساس تجارب مادران، آموزش مجازی در دوره کووید ۱۹ با عث ایجاد تغییرات و نیازهای خاص می‌شود. نگرش غالباً منفی درخصوص آموزش مجازی در بین مادران، چالش‌هایی را در سازگاری آن‌ها با فرزندانشان و همچنین آموزش و یادگیری آن‌ها ایجاد می‌کند؛ زیرا این مادران پس از مجازی شدن آموزش دانش‌آموزان، تجارب مثبت کمتری را ازسوی فرایند مجازی شدن آموزش دریافت کردند.

 


صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی خراسان شمالی می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of North Khorasan University of Medical Sciences

Designed & Developed by: Yektaweb