جستجو در مقالات منتشر شده


۴ نتیجه برای پورحیدر

محمد امین دولتخواه، غلامحسین فرجاه، باقر پورحیدر، بهنام حشمتیان،
دوره ۶، شماره ۲ - ( تابستان ۹۳ ۱۳۹۳ )
چکیده

چکیده زمینه و هدف: خواص فیزیکی و همچنین مواد تشکیل دهنده کانال راهنمای عصب بر سرعت رژنراسیون عصب موثر است. کلاژن به عنوان یک ماده ی طبیعی و قابل جذب می تواند یک عنصر ایده آل برای تهیه ی کانال راهنمای عصب باشد. هدف از این مطالعه اثر پوشش ژل کلاژنی داخل لوله کلاژن بر رژنراسیون عصب است. مواد و روش کار: این تحقیق یک مطالعه تجربی است که از ۴۸ سر موش صحرایی نر (gr۲۵۰-۲۰۰) استفاده شد. پس از قطع عصب سیاتیک، یک سانتی متر از عصب برداشته و حیوانات به ۴ گروه تقسیم شدند ( لوله کلاژن، لوله کلاژن با پوشش داخلی ژل کلاژن، اتوگرافت، شم جراحی). همه حیوانات توسط شاخص فعالیت عصب سیاتیک، الکتروفیزیولوِژی و بافت شناسی ارزیابی شدند. یافته ها: در روز های ۴۹ و ۶۰ پس از جراحی، میانگین(sciatic functional index) SFI در گروه کلاژن + ژل کلاژن بطور معنی داری بیشتر از سایر گروه های آزمایشی (اتوگرافت و کلاژن) بود (۰۵/۰>P) در هفته ۱۲ پس از جراحی، میانگین سرعت هدایت عصب و تعداد اکسون های میلین دار در گروه کلاژن با پوشش داخلی ژل کلاژن نسبت به دو گروه تجربی دیگر ( کلاژن و اتوگرافت) افزایش معنی داری نشان داد (۰۵/۰>P). نتیجه گیری: این مطالعه پیشنهاد می کند که با توجه به اثرات مثبت پوشش داخلی ژل کلاژن با لوله کلاژن بر روی ترمیم عصب، استفاده از لوله کلاژن با پوشش داخلی ژل کلاژن ممکن است، جهت ترمیم ضایعات عصب محیطی مفید باشد.


غلامحسین فرجاه، پریسا هادوی، باقر پورحیدر، معصومه زیرک جوانمرد، بهنام حشمتیان،
دوره ۷، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۴ )
چکیده

زمینه و هدف: آسیب اعصاب محیطی شایع است. اگر چه اتوگرافت عصب هنوز هم بعنوان روش استاندارد طلایی برای ترمیم شکاف ناشی از آسیب های اعصاب محیطی می باشد، اما زیان هایی دارد. از ورید نافی انسان برای باز سازی عروق استفاده می شود. هدف از انجام این مطالعه مقایسه ارزیابی نتایج ترمیم عصب از طریق ورید نافی با اتوگرافت است.

مواد و روش کار: در این مطالعه از ۳۰ سر موش صحرایی نر استفاده شد. موش ها به سه گروه شم جراحی، ورید نافی و اتوگرافت تقسیم شدند. در گروه های ورید نافی و اتوگرافت، یک سانتی متر از عصب سیاتیک برداشته شد، سپس شکاف ایجاد شده توسط ورید نافی یا اتوگرافت عصب ترمیم شد. رژنراسیون عصب در روزهای ۲۸ و ۹۰ پس از ترمیم توسط شاخص فعالیت عصب سیاتیک (SFI)، الکتروفیزیولوژی و هیستولوژی و ایمنوهیستوشیمی مورد ارزیابی قرار گرفت.

یافته ها: در روز های ۶۰ و ۹۰ پس از جراحی، میانگین SFI در گروه اتوگرافت بیشتر از گروه ورید نافی بود اما اختلاف معنی دار نبود (۰۵/۰<P). روز ۹۰، میانگین سرعت هدایت عصب در گروه اتوگرافت بطور معنی داری بیشتر از گروه ورید نافی بود (۰۵/۰P<)، اما در روز ۲۸، اختلاف معنی دار نبود. میانگین تعداد آکسون های میلین دار در گروه های اتوگرافت و گروه ورید نافی اختلاف معنی داری نداشت (۰۵/۰P>).

نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان می دهد که با توجه به اثرات مثبت ورید نافی ممکن است برای درمان ضایعات عصب محیطی مفید باشد.

واژه های کلیدی : رژنراسیون، عصب سیاتیک، ورید نافی انسانی، کانال راهنمای عصب، موش صحرایی


باقر پورحیدر، رعنا نقی زاده، بهنام حشمتیان، غلامحسین فرجاه، مریم پورحیدر،
دوره ۹، شماره ۱ - ( ۴-۱۳۹۶ )
چکیده

زمینه و هدف: سکته مغزی سومین علت مرگ و میر در جهان می باشد. امروزه استفاده از سلولهای بنیادی مغز استخوان (BMSC) از روشهای شایع در درمان سکته مغزیمی باشد. چای سبز ترکیبی بنام Gallate Epigallocatechin (EGCG) دارد که دارای اثرات آنتی اکسیدانی است. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثرات درمان ترکیبی BMSC و EGCG بدنبال انسداد دائم شریان مغزی میانی در رت می باشد.

مواد و روش کار: ۴۰ سر موش صحرائی نر به گروههای ایسکمی، حامل (vehicle)، BMSC، EGCG و BMSC+EGCG تقسیم شدند در همه گروهها شریان مغزی میانی سمت چپ به روش الکتروکواگولیشن مسدود گردید. ۲۴ ساعت بعد در گروه و هیکل PBS و در گروه BMSC سلولهای بنیادی از طریق ورید دمی تزریق شد. در گروه EGCG آنتی اکسیدان و در گروه BMSC+EGCG ترکیبی از سلول و آنتی اکسیدان تزریق شد. قبل از تزریق سلولها با Brdu نشاندار شدند. ایمونوهیستوشیمی جهت شناسایی سلولها و رنگ آمیزی TTC برای تعیین حجم انقارکتوس و تست های رفتاری برای بررسی اختلالات نورولوژیک انجام شد.

یافته ها: حجم انفارکتوس و اختلالات نورولوژیک در گروههای درمانی نسبت به گروه ایسکمی کاهش معنی داری یافت (۰۰۱/ ۰p<) و بهبود رفتاری افزایش پیدا کرد که این افزایش در گروه BMSC+EGCG قابل ملاحظه بود.

نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که تزریق تنها و توام BMSC  و EGCG در مدل تجربی سکته مغزی موجب کاهش حجم انفارکتوس، کاهش اختلالات نورولوژیک و بهبود رفتاری گردید. که میزان این تغییرات در گروه تجویز توام به مراتب بیشتر بود.


ملیحه حیدری، سعید کشاورز، مهدی کارگر فرد، بهروز پورحیدر،
دوره ۱۵، شماره ۳ - ( پاییز ۱۴۰۲ )
چکیده

مقدمه: جانبازان قطع عضو اندام تحتانی به‌دلیل مشکلات فیزیکی و بی‌تحرکی ۲ تا ۳ برابر بیشتر از همتایان سالم در خطر بروز بیماری‌های قلبی‌عروقی هستند. تمرینات ورزشی مداخلاتی مؤثر در کاهش بیماری‌های قلبی‌عروقی در گروه‌های مختلف هستند. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر ۱۲ هفته تمرینات هوازی و ترکیبی بالاتنه بر عوامل خطر قلبی‌عروقی جانبازان قطع عضو اندام تحتانی است.
روش کار: در این کارآزمایی بالینی، ۴۵ جانباز قطع عضو اندام تحتانی به‌صورت تصادفی به ۳ گروه تمرین هوازی، تمرین ترکیبی و کنترل تقسیم شدند. گروه‌های تمرینی به‌مدت ۱۲ هفته، هر هفته ۳ جلسه و با رعایت اصل اضافه‌بار، مداخله مدنظر را دریافت کردند. اندازه گیری های ترکیب بدنی، شاخص های متابولیکی و شاخص های التهابی قبل و پس از مداخله انجام شد. تمام آنالیزهای آماری با استفاده از نرم‌افزار SPSS نسخه ۲۵ در سطح معنی‌داری ۰۵/ ۰P انجام شد. از آزمون آنالیز واریانس یک‌طرفه، آزمون تعقیبی توکی و آزمون T هم‌بسته به‌منظور مقایسه‌های درون‌گروهی و بین‌گروهی استفاده شد.
یافته‌ها: بهبود معنی داری در وزن، BMI، کلسترول،FBS ،TG ، HDL، LDL، CRP و IL-۶ در گروه‌های تمرین هوازی و ترکیبی در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد (۰۵/۰ P≤). بهبود معنی داری در شاخص V-CAM فقط در گروه تمرین ترکیبی در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد (۰۱۸/۰ P=). تغییر معنی‌داری در AST و ALT به‌دنبال هیچ‌یک از مداخلات مشاهده نشد (۰۵/۰ P≥).
نتیجه‌گیری: برای جانبازان قطع عضو اندام تحتانی، تمرینات هوازی و ترکیبی از طریق بهبود عوامل خطر قلبی‌عروقی می تواند مزایای بسیاری به‌منظور پیشگیری از بیماری‌های قلبی‌عروقی داشته باشد.


صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی خراسان شمالی می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of North Khorasan University of Medical Sciences

Designed & Developed by: Yektaweb